statutorily

جمله های نمونه

1. The broadcasting media are statutorily required to be impartial.
[ترجمه گوگل]رسانه های صدا و سیما طبق قانون ملزم به بی طرفی هستند
[ترجمه ترگمان]رسانه های خبری باید بی طرف باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A statutory demand is one of the statutorily prescribed prerequisites to obtaining remedies afforded to creditors by a bankruptcy order.
[ترجمه گوگل]تقاضای قانونی یکی از پیش نیازهای مقرر در قانون برای دستیابی به جبران خسارتی است که با حکم ورشکستگی به طلبکاران ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]یک تقاضا قانونی یکی از پیش نیازهای تجویز شده برای به دست آوردن داروهایی است که توسط یک حکم ورشکستگی به طلبکاران داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fees paid are not refundable except as statutorily provided or under very exceptional circumstances.
[ترجمه گوگل]هزینه های پرداخت شده قابل استرداد نیست مگر در مواردی که قانوناً ارائه شده است یا در شرایط بسیار استثنایی
[ترجمه ترگمان]حقوق هزینه ها غیرقابل استرداد نیستند، به جز آنچه که تحت شرایط بسیار استثنایی ارایه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For example, the statutorily mandated rulemaking process will take time.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، فرآیند قانون‌گذاری الزام‌آور قانونی زمان می‌برد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، فرآیند rulemaking اجباری statutorily زمانبر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Broadcasting has had to be regulated statutorily.
[ترجمه گوگل]صدا و سیما باید طبق قانون تنظیم شود
[ترجمه ترگمان] برنامه رادیویی باید تنظیم بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All fees paid are not refundable except as statutorily provided or under very exceptional circumstances.
[ترجمه گوگل]تمام هزینه های پرداخت شده قابل استرداد نیستند مگر در مواردی که قانوناً ارائه شده یا در شرایط بسیار استثنایی
[ترجمه ترگمان]تمام هزینه های پرداخت شده به جز as ارایه شده یا تحت شرایط بسیار استثنایی غیرقابل استرداد نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Such tenants are statutorily protected.
[ترجمه گوگل]چنین مستاجرینی طبق قانون حمایت می شوند
[ترجمه ترگمان] این tenants محافظت میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That definition makes it clear that a statutory tenant is not the holder of a statutorily protected tenancy.
[ترجمه گوگل]این تعریف به وضوح نشان می دهد که مستأجر قانونی دارنده یک اجاره نامه حمایت شده قانونی نیست
[ترجمه ترگمان]این تعریف مشخص می کند که یک مستاجر قانونی مالک یک قرارداد اجاره حفاظت شده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Although local authorities have considerable discretion in staffing matters, some officers must statutorily be appointed.
[ترجمه گوگل]اگرچه مقامات محلی اختیارات قابل توجهی در امور کارکنان دارند، برخی از افسران باید طبق قانون منصوب شوند
[ترجمه ترگمان]اگرچه مقامات محلی دارای اختیار کافی در زمینه تامین پرسنل هستند، برخی از افسران باید منصوب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Other justified reasons for failing to file the application within the statutorily prescribed time limit acknowledged by the public security administrative review agency.
[ترجمه گوگل]سایر دلایل موجه برای عدم ارائه درخواست در مهلت مقرر قانونی که توسط سازمان بررسی اداری امنیت عمومی تأیید شده است
[ترجمه ترگمان]دلایل موجه دیگری برای شکست دادن برنامه در محدوده زمانی تعیین شده توسط آژانس بررسی اجرایی امنیت عمومی تایید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The readers may be surprised to note that despite its importance, the term 'di-rector' is not statutorily defined.
[ترجمه گوگل]خوانندگان ممکن است متعجب شوند اگر توجه داشته باشند که علیرغم اهمیت آن، اصطلاح "مدیرعامل" به طور قانونی تعریف نشده است
[ترجمه ترگمان]ممکن است خوانندگان از توجه به این نکته که با وجود اهمیت آن، واژه di تعریف نشده است، شگفت زده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Other equity shall be transferred to the invested company in a statutorily prescribed method.
[ترجمه گوگل]سایر حقوق صاحبان سهام به روش مقرر در قانون به شرکت سرمایه‌گذاری‌شده منتقل می‌شود
[ترجمه ترگمان]سهام دیگر باید در یک روش تجویز شده به شرکت سرمایه گذاری شده منتقل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• according to a statute, legally, lawfully, in a manner regulated by a statute

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : statute
✅️ صفت ( adjective ) : statutory
✅️ قید ( adverb ) : statutorily
statutorily ( adv ) = طبق قانون، از لحاظ قانونی، طبق یک اساسنامه، قانوناً، شرعاً
مثال :
1 - The agency plans to complete all statutorily required inspections by the end of May.
آژانس در نظر دارد تا پایان ماه می همه بازرسی های مورد نیاز طبق قانون را به پایان برساند.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - The broadcasting media are statutorily required to be impartial.
طبق قانون رسانه های صداوسیمایی ( خبری ) باید بی طرف باشند.

بپرس