statute law


قانون مجلس، قانون مصوبه (توسط نمایندگان انتخاب شده)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a law enacted by legislative action.

(2) تعریف: the body of such laws.

جمله های نمونه

1. But in the field of statute law the judge must be obedient to the will of Parliament as expressed in its enactments.
[ترجمه گوگل]اما در زمینه قانون اساسی، قاضی باید مطیع اراده مجلس باشد که در مصوبات آن بیان شده است
[ترجمه ترگمان]اما در زمینه قانون statute، قاضی باید با اراده پارلمان به صورتی که در enactments بیان شده است، اطاعت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Consequently, case and statute law was made which prevented distribution of capital invested.
[ترجمه گوگل]در نتیجه قانون موردی و قانونی وضع شد که مانع از توزیع سرمایه سرمایه گذاری شده شد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، این مورد و قانون statute ساخته شد که از توزیع سرمایه سرمایهگذاری شده جلوگیری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Statute law consists of the words that Parliament has enacted.
[ترجمه گوگل]قانون اساسنامه شامل عباراتی است که مجلس تصویب کرده است
[ترجمه ترگمان]قانون اساسنامه شامل کلماتی است که پارلمان تصویب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Judicial interpretation of statute law can be overridden by a new act of Parliament.
[ترجمه گوگل]تفسیر قضایی قانون اساسنامه را می توان با قانون جدید مجلس نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان]تفسیر قضایی قانون statute را می توان با یک اقدام جدید در پارلمان نادیده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unpalatable statute law may not be disregarded or rejected, merely because it is unpalatable.
[ترجمه گوگل]قانون اساسنامه ناخوشایند را نمی توان نادیده گرفت یا رد کرد، صرفاً به این دلیل که ناخوشایند است
[ترجمه ترگمان]قانون اساسنامه unpalatable ممکن است نادیده گرفته یا رد نشود، صرفا به این دلیل که ناخوشایند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Despite the recent advent of statute law in this area, there remains no statutory definition of what constitutes insider trading.
[ترجمه گوگل]علیرغم ظهور اخیر قانون اساسنامه در این زمینه، هیچ تعریف قانونی از آنچه که تجارت داخلی است وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]با وجود ظهور قانون statute در این حوزه، هیچ تعریف قانونی از آنچه که تجارت داخلی را تشکیل می دهد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. From the view of statute law, the regulation of village and nongovernmental agreement should belong to folk law system, rather than state law system.
[ترجمه گوگل]از منظر قانون اساسنامه، تنظیم قراردادهای روستایی و غیردولتی باید به نظام حقوقی عامیانه تعلق داشته باشد تا نظام حقوق ایالتی
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه قانون statute، مقررات روستا و غیر دولتی باید به سیستم قانون محلی تعلق داشته باشد نه سیستم قانون ایالتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Case law and statute law ire individually the main source of law in the common -law system and civil-law system.
[ترجمه گوگل]رویه قضایی و قانون اساسی به صورت جداگانه منبع اصلی حقوق در نظام حقوقی عمومی و نظام حقوقی مدنی هستند
[ترجمه ترگمان]قانون موردی و خشم قانون به صورت انفرادی منبع اصلی قانون در نظام کامن لا و قانون مدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Under English statute law, there is no distinction between directors of public and private companies.
[ترجمه گوگل]طبق قانون اساسنامه انگلیس، هیچ تفاوتی بین مدیران شرکت های دولتی و خصوصی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]تحت قانون statute انگلیسی، تمایزی بین مدیران شرکت های دولتی و خصوصی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Case Law has some features that Statute Law hasn't, and better it on the function, so there are many things to learn from it .
[ترجمه گوگل]قانون مورد دارای ویژگی هایی است که قانون اساسنامه ندارد، و بهتر از آن در عملکرد، بنابراین چیزهای زیادی برای یادگیری از آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]قانون موردی ویژگی هایی دارد که قانون قانون ندارد و بهتر است بر روی آن کار کند، بنابراین چیزهای زیادی برای یادگیری از آن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the modernization period of China' laws, the statute law and the common law coexisted, and made joint efforts to stabilize and regulate the social order.
[ترجمه گوگل]در دوره مدرنیزاسیون قوانین چین، قانون اساسی و قانون عرفی در کنار هم بودند و تلاش های مشترکی برای تثبیت و تنظیم نظم اجتماعی انجام دادند
[ترجمه ترگمان]در دوره نوین سازی قوانین چین، قانون اساسنامه و قانون مشترک به طور مشترک به هم پیوستند و تلاش های مشترکی را برای تثبیت و تنظیم نظم اجتماعی انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In modern commercial law, because of the transformation from "customary" to "statute Law", the mandatory norms of commercial law began to take effect in the commercial subject law.
[ترجمه گوگل]در حقوق تجارت مدرن، به دلیل تبدیل از «عرفی» به «قانون اساسی»، هنجارهای اجباری حقوق تجارت در حقوق موضوعه تجارت شروع به اعمال کردند
[ترجمه ترگمان]در قانون تجارت مدرن، به دلیل تحول از \"قانون اساسنامه\"، هنجارهای اجباری قانون تجاری در قانون تجارت به اجرا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Statute law hasn't prescribed the indemnification of servant identity in our country owing to unclear identity of civil servant and indistinct relation between judicature and administration.
[ترجمه گوگل]قانون اساسنامه در کشور ما به دلیل نامشخص بودن هویت کارمند کشور و رابطه نامشخص بین قوه قضائیه و ادارات، غرامت را پیش بینی نکرده است
[ترجمه ترگمان]قانون \"اساسنامه قانون\" در کشور ما، به علت هویت نامشخص مستخدم کشوری و روابط نامشخص میان judicature و دولت، به تعیین هویت servant در کشور ما پرداخته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The statute law inevitably has a loophole. Analogy is a supplemental instrument to the statute law when law made no stipulation about the settlement of a disputed matter or a case.
[ترجمه گوگل]قانون اساسنامه ناگزیر دارای خلاء است قیاس ابزار تکمیلی قانون اساسنامه است زمانی که قانون در مورد حل و فصل یک موضوع یا یک مورد اختلافی تصریح نکرده است
[ترجمه ترگمان]قانون statute اجتناب ناپذیر است قیاس، یک ابزار مکمل برای قانون اساسنامه است زمانی که قانون هیچ شرطی در مورد حل مساله مورد مناقشه یا یک پرونده وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Statute Law:the earliest enacted law was made bythesovereignwith the concurrence of his Council.
[ترجمه گوگل]قانون اساسنامه: اولین قانون تصویب شده توسط حاکمیت و با موافقت شورای او وضع شد
[ترجمه ترگمان]قانون قانون: اولین قانون مصوب، با موافقت شورای او انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] قوانین (مصوب مجالس مقننه)، مجموعه قوانین موضوعه

انگلیسی به انگلیسی

• system of written laws set by legislature

پیشنهاد کاربران

حقوق موضوعه
قوانین تصویب شده مجلس
قانون اساسی

بپرس