1. in stature he was like a straight cedar
به بالا چو سروسهی بود او
2. rustam's gargantuan stature
قامت عظیم رستم
3. of a mean stature
دارای قد متوسط
4. a man of low stature
مردی کوتاه قد
5. a man of tall stature
مرد بالا بلند (قد بلند)
6. a poet of great stature
شاعری بسیار ارجمند
7. her honesty increased her political stature
صداقت او ارج سیاسی او را افزایش داد.
8. The statue shows King Richard in full stature beside his horse.
[ترجمه گوگل]مجسمه پادشاه ریچارد را با قد کامل در کنار اسبش نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]مجسمه شاه ریچارد را در قد کامل کنار اسبش نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was lampooned for his short stature and political views.
[ترجمه گوگل]او به دلیل قد کوتاه و دیدگاه های سیاسی اش مورد تحقیر قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او به خاطر قد کوتاه و دیدگاه های سیاسی او مورد استهزا قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The orchestra has grown in stature.
11. The dress models are tall of stature.
12. Geomorphology has now achieved full stature as a branch of geology.
[ترجمه گوگل]ژئومورفولوژی اکنون به عنوان شاخه ای از زمین شناسی به جایگاه کاملی دست یافته است
[ترجمه ترگمان]Geomorphology در حال حاضر به اندازه یک شاخه از زمین شناسی به مقام کامل دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Despite his lack of stature, he became a successful footballer.
[ترجمه گوگل]او با وجود نداشتن قد و قامت، به یک فوتبالیست موفق تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]او علی رغم فقدان قد خود، تبدیل به یک فوتبالیست موفق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It's a team unrivalled in stature, expertise and credibility.
[ترجمه گوگل]این یک تیم بی رقیب در قد، تخصص و اعتبار است
[ترجمه ترگمان]این یک تیم بی نظیر در مقام، مهارت و اعتبار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. As his political stature has shrunk, he has grown correspondingly more dependent on the army.
[ترجمه گوگل]با کاهش قد سیاسی او، به همان نسبت به ارتش وابسته تر شده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که مقام سیاسی او کاهش یافته است، به شدت به ارتش وابسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید