statuesque


معنی: شبیه مجسمه، خوش هیکل، مجسمه وار، تندیس وار
معانی دیگر: مجسمه مانند، تندیس مانند، سبک مجسمه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: statuesquely (adv.), statuesqueness (n.)
• : تعریف: having a graceful, beautiful, or dignified form; like a statue; tall and well-shaped.

- The artist chose a statuesque model for his painting of the goddess Minerva.
[ترجمه گوگل] این هنرمند یک مدل مجسمه را برای نقاشی خود از الهه مینروا انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان] هنرمند یک مدل statuesque برای نقاشی خود از the مینروا انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. They are represented as beautiful, statuesque, shaded men.
[ترجمه گوگل]آنها به عنوان مردانی زیبا، مجسمه ای و سایه دار نشان داده می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها به صورت مردان زیبا، statuesque، سایه خورده نمایش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She is momentarily motionless, statuesque, queenly.
[ترجمه گوگل]او لحظه ای بی حرکت، مجسمه ای، ملکه است
[ترجمه ترگمان]او یک لحظه بی حرکت و زیبا و queenly است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was a statuesque brunette.
[ترجمه گوگل]او یک سبزه مجسمه بود
[ترجمه ترگمان]او یک دختر مو مشکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sandy is played by Cindy Lou, a statuesque and baleful creature with presence and a truly impressive amount of facial hair.
[ترجمه گوگل]نقش سندی را سیندی لو بازی می کند، موجودی تندیس و ترسناک با حضور و مقداری واقعاً چشمگیر از موهای صورت
[ترجمه ترگمان]سندی به وسیله سیندی لو، یک مجسمه تندیس وار و شوم است که در حضور او وجود دارد و صورت واقعا impressive از موهای صورت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pauline towered above her, a statuesque six foot in her high ankle-strapped gold sandals.
[ترجمه گوگل]پائولین بالای سرش بود، مجسمه‌ای شش پا در صندل‌های طلایی بلندش که به مچ پا بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]ین ستون بالای سرش قد بلندی بود، با صندل های نرم و بلندی که روی صندل های بلند قوزک پا داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A statuesque female avatar walks up, standing over him.
[ترجمه گوگل]یک آواتار زن مجسمه‌ای بلند می‌شود و بالای سرش می‌ایستد
[ترجمه ترگمان]یک مجسمه تندیس وار در بالای سر او راه می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was a statuesque redheaded eyeful.
[ترجمه گوگل]او یک چشمان مو قرمز مجسمه بود
[ترجمه ترگمان] اون یه دختر خوشگل مو قرمز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, perhaps the biggest proof of the statuesque 5ft 9in Miss Bruni's admiration for Mr Sarkozy is her willingness to give up high heels.
[ترجمه گوگل]با این حال، شاید بزرگترین دلیل تحسین برونی مجسمه 5 فوتی از آقای سارکوزی، تمایل او به کنار گذاشتن کفش های پاشنه بلند باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، شاید بزرگ ترین اثبات قضیه ۹ فوت ۹ فوت در مورد تحسین خانم سارکوزی، تمایل او به رها کردن پاشنه های بلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He remembered his mother's statuesque body bending over the gas ring to stir at something in a saucepan.
[ترجمه گوگل]او بدن مجسمه‌ای مادرش را به یاد آورد که روی حلقه گاز خم شده بود تا چیزی را در یک قابلمه به هم بزند
[ترجمه ترگمان]بدن خوش تراش مادرش را به یاد آورد که روی حلقه گاز خم شده بود تا چیزی را در ماهی تابه به هم بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The statuesque, baby-faced flame attendant has been flanking torch bearers as the Olympic torch relay zigzagged its way around the world and in and out of demonstrations.
[ترجمه گوگل]در حالی که رله مشعل المپیک در سراسر جهان و در داخل و خارج از تظاهرات در حال حرکت زیگزاگ بود، متصدی شعله‌ای مجسمه‌سوار و بچه‌چهره در کنار حاملان مشعل ایستاده است
[ترجمه ترگمان]این مشعل، که با چهره بچه رو به رو است، مشعل را به عنوان حمل مشعل المپیک در مسیر خود در سراسر جهان و در بیرون از تظاهرات، در دست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was looking at a rare beauty: statuesque with long, dark hair cascading like a curtain over her angular shoulders, and her eyes lit up like chocolate fireflies.
[ترجمه گوگل]به زیبایی کمیاب نگاه می‌کردم: مجسمه‌ای با موهای بلند و تیره که مانند پرده‌ای روی شانه‌های زاویه‌دارش می‌آیند و چشمانش مانند شب تاب‌های شکلاتی می‌درخشند
[ترجمه ترگمان]من به زیبایی کم و زیبایی نگاه می کردم: زیبایی با موهای بلند و تیره، مثل پرده ای روی شانه های گوشه دار او بود و چشم هایش مثل کرم شب تاب می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bedstead is statuesque downy, line is not broken fluent.
[ترجمه گوگل]تختخواب پر از مجسمه است، خط شکسته روان نیست
[ترجمه ترگمان]bedstead عبارت است از \"statuesque\" (statuesque downy)، خط نرم و روان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Each is in love with a statuesque vision, a set of ideals or dreams that they have sought to breathe life into.
[ترجمه گوگل]هر کدام عاشق یک چشم انداز تندیس، مجموعه ای از آرمان ها یا رویاهایی هستند که به دنبال دمیدن در آن بوده اند
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها عاشق دیدگاه statuesque، مجموعه ای از ایده ها یا رویاهایی است که به دنبال نفس کشیدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was a tall, statuesque, rather silent woman with slow movements and magnificent fair hair.
[ترجمه گوگل]او زنی قد بلند، مجسم و نسبتاً ساکت با حرکات آهسته و موهای روشن و باشکوه بود
[ترجمه ترگمان]زنی قد بلند و خمیده و تقریبا ساکت بود با حرکات آهسته و موهای بور زیبا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In the past Gunn has admired the male form in the peak of condition as a statuesque work of beauty.
[ترجمه گوگل]در گذشته گان فرم مردانه را در اوج شرایط به عنوان اثری زیبا از زیبایی تحسین می کرد
[ترجمه ترگمان]در اواخر Gunn، شکل مرد را در اوج شرایط به عنوان اثری زیبا از زیبایی تحسین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شبیه مجسمه (صفت)
sculpturesque, statuesque

خوش هیکل (صفت)
well-built, upstanding, statuesque, well-shaped

مجسمه وار (صفت)
statuesque

تندیس وار (صفت)
statuesque

انگلیسی به انگلیسی

• resembling a statue
a woman who is statuesque is big and tall and looks rather like a greek statue of a woman.

پیشنهاد کاربران

تلفظ : sta. chu. ESK
صفت
[more statuesque; most statuesque] :
🔴 tall and beautiful
◀️ a statuesque young woman
◀️ She was a statuesque brunette : او یک سبزه ی خوش هیکل بود
◀️ She was a statuesque redheaded eyeful woman : او یک زن زیبای موسرخ خوش قامت بود
...
[مشاهده متن کامل]

۱. رعنا - رشید - قدبلند و زیبا - خوش هیکل و بلندقد
۲. مجسمه وار - تندیس وار - شبیه مجسمه

خوش اندام

بپرس