statistician

/ˌstætəˈstɪʃn̩//ˌstætɪˈstɪʃn̩/

معنی: امارگر، امار شناس، متخصص فن احصائیه
معانی دیگر: آمارگر، آمار شناس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who specializes in compiling and interpreting statistical data.

جمله های نمونه

1. The statistician diagrammed the statistical results.
[ترجمه گوگل]آمارگیر نتایج آماری را نمودار کرد
[ترجمه ترگمان]آمار نشان دهنده نتایج آماری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One does not have to be a statistician to discount these results.
[ترجمه گوگل]برای نادیده گرفتن این نتایج، لازم نیست یک آمارگیر باشد
[ترجمه ترگمان]نیازی به آماری برای تخفیف این نتایج نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An imaginative application of multi-dimensional scaling by the statistician David Kendall serves to illustrate how widely the technique can be applied.
[ترجمه گوگل]کاربرد تخیلی مقیاس‌گذاری چند بعدی توسط آماردان دیوید کندال، نشان می‌دهد که چگونه می‌توان این تکنیک را به طور گسترده به کار برد
[ترجمه ترگمان]کاربرد خلاقانه مقیاس بندی چندبعدی توسط آماری که دیوید کندال استفاده می کند، برای نشان دادن این که چگونه این تکنیک می تواند به طور گسترده اعمال شود، به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As any statistician will confirm, it is unwise to infer trends from change over a single year.
[ترجمه گوگل]همانطور که هر آمارشناس تایید خواهد کرد، استنباط روندها از تغییر در طول یک سال عاقلانه نیست
[ترجمه ترگمان]همانطور که هیچ آماری تایید خواهد شد، استنباط گرایش ها از تغییر در طول یک سال غیر منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In 188Herman Hollerith, a statistician, started a business to rent out the tabulating machines he had originally invented for America's census.
[ترجمه گوگل]در سال 188 هرمان هولریث، آماردان، کسب و کاری را برای اجاره ماشین های جدول بندی که در ابتدا برای سرشماری آمریکا اختراع کرده بود، راه اندازی کرد
[ترجمه ترگمان]در ۱۸۸ Herman، متخصص آمار، شروع به کار برای اجاره ماشین های tabulating کرد که در اصل برای سرشماری آمریکا ابداع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But Mitchell aside, saying he was not a statistician.
[ترجمه گوگل]اما میچل کنار، گفت که او آمارگیر نیست
[ترجمه ترگمان]اما میچل به کناری رفت و گفت که متخصص آمار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Herman Hollerith was a statistician who helped the U. S. Census tabulate data.
[ترجمه گوگل]هرمان هولریث آماردانی بود که در جدول بندی داده ها به سرشماری ایالات متحده کمک کرد
[ترجمه ترگمان]هرمان Hollerith متخصص آماری بود که به ایالات متحده کمک کرد اس داده های جدول سرشماری اطلاعات را جدول بندی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A biologist, a statistician, a mathematician and a computer scientist are on a photo - safari in africa.
[ترجمه گوگل]یک زیست شناس، یک آماردان، یک ریاضیدان و یک دانشمند کامپیوتر در یک عکس سافاری در آفریقا هستند
[ترجمه ترگمان]یک زیست شناس، یک متخصص آمار، یک ریاضیدان و یک متخصص کامپیوتر در یک سیاحت در افریقا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After completion of one work, workshop statistician shall report to statistician of Yard Department the used man-day and Equipment Account.
[ترجمه گوگل]پس از اتمام یک کار، آمارگیر کارگاه باید حساب روز انسان و تجهیزات مصرفی را به آمارگر دپارتمان یارد گزارش دهد
[ترجمه ترگمان]پس از تکمیل یک کار، آمار کارگاه آموزشی باید به بخش آمار اداره یارد که مورد استفاده روزانه و تجهیزات مورد استفاده قرار می گیرد، گزارش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. George Gallup, American public op inion statistician who evolved the Gallup Polls in 193 was born at Jefferson in Lowa.
[ترجمه گوگل]جورج گالوپ، آماردان عملیات عمومی آمریکایی که نظرسنجی گالوپ را در سال 193 تکامل بخشید، در جفرسون در لوا متولد شد
[ترجمه ترگمان]جورج گالوپ، متخصص آمار عمومی آمریکا که در سال ۱۹۳ نظرسنجی گالوپ را در ۱۹۳ به دنیا آورد در Jefferson به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Meet Sir Cecil Thistlethwaite, the celebrated theological statistician.
[ترجمه گوگل]با سر سسیل تیستلویت، آماردان مشهور الهیات آشنا شوید
[ترجمه ترگمان]یه متخصص آمار شناس مشهور Sir Cecil \"رو ملاقات کنید\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Though no statistician we spoke with had recalculated their numbers, the new world record is likely to rejigger the equations they use to calculate the maximum human speed.
[ترجمه گوگل]اگرچه هیچ آمارگری که با او صحبت کردیم، تعداد آنها را مجدداً محاسبه نکرده بود، اما رکورد جدید جهانی احتمالاً معادلاتی را که برای محاسبه حداکثر سرعت انسان استفاده می‌کنند، دوباره تنظیم می‌کند
[ترجمه ترگمان]اگر چه هیچ اماری ما با محاسبه تعداد آن ها صحبت کردیم، رکورد جدید جهان به احتمال زیاد equations را که برای محاسبه حداکثر سرعت انسانی استفاده می کنند را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Statistician Herman Hollerith used punch cards to tabulate data from the 1890 U. S. census.
[ترجمه گوگل]هرمان هولریث آماردان از کارت های پانچ برای جدول بندی داده های سرشماری سال 1890 ایالات متحده استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]Statistician Herman، Hollerith، از کارت های پانچ برای جدول بندی اطلاعات از سال ۱۸۹۰ استفاده کرد اس در سرشماری سال ۲۰۰۰، جمعیت این شهر census نفر اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At Columbia, he studied under the famed statistician Harold Hotelling.
[ترجمه گوگل]در کلمبیا زیر نظر آماردان معروف هارولد هتلینگ تحصیل کرد
[ترجمه ترگمان]توی \"کلمبیا\" به آمار متخصص آمار \"هارولد Hotelling\" درس خونده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امارگر (اسم)
statist, statistician

امار شناس (اسم)
statistician

متخصص فن احصائیه (اسم)
statistician

تخصصی

[ریاضیات] آمار گر، آمارشناس
[آمار] آمارشناس

انگلیسی به انگلیسی

• expert in the field of statistics, one who specializes in the collection and interpretation of numerical data
a statistician is a person who studies statistics or who works using statistics.

پیشنهاد کاربران

آمارکار ، آمارپرداز
آماردان
آمارگر
فرد آمارگیر

بپرس