1. to die in a car accident and become a statistic
در حادثه ی اتومبیل رانی مردن و به آمار تلفات پیوستن
2. An important statistic is that 94 per cent of crime relates to property.
[ترجمه گوگل]یک آمار مهم این است که 94 درصد جرایم مربوط به اموال است
[ترجمه ترگمان]یک آمار مهم این است که ۹۴ درصد از جرم مرتبط با مالکیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The statistic comes from a study recently conducted by the British government.
[ترجمه گوگل]این آمار برگرفته از مطالعه ای است که اخیرا توسط دولت بریتانیا انجام شده است
[ترجمه ترگمان]این آمار برگرفته از مطالعه ای است که اخیرا توسط دولت بریتانیا انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We can't let these boys become just another statistic.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم اجازه دهیم این پسرها فقط یک آمار دیگر شوند
[ترجمه ترگمان]ما نمی تونیم اجازه بدیم این پسرها فقط یه آمار دیگه بشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The city's most shocking statistic is its high infant mortality rate.
[ترجمه گوگل]تکان دهنده ترین آمار این شهر میزان بالای مرگ و میر نوزادان است
[ترجمه ترگمان]آمار تکان دهنده این شهر نرخ مرگ و میر نوزادان بالای آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In 198 the statistic for the Thames Valley was one in
[ترجمه گوگل]در سال 198، آمار دره تیمز یک در بود
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ آمار دره تیمز یکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But let us glory in a statistic for once.
[ترجمه گوگل]اما بیایید برای یک بار هم که شده در یک آمار افتخار کنیم
[ترجمه ترگمان]اما بگذارید برای اولین بار به یک آمار افتخار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. However, this statistic conceals that levels of nitrogen dioxide have changed little since 198
[ترجمه گوگل]با این حال، این آمار پنهان می کند که سطوح دی اکسید نیتروژن از سال 198 تغییر کمی داشته است
[ترجمه ترگمان]با این حال، این آمار نشان می دهد که میزان کربن دی اکسید از ۱۹۸ تا کنون کمی تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Yet such an esoteric statistic took second place to a tale of personal commitment and courage.
[ترجمه گوگل]با این حال، چنین آمار باطنی در مقام دوم پس از داستان تعهد و شجاعت شخصی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با این حال، چنین آمار محرمانه ای جایگاه دوم را برای یک داستان تعهد شخصی و شجاعت به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Without a name, he was just a statistic, a single digit in the vast lists of war.
[ترجمه گوگل]بدون نام، او فقط یک آمار بود، یک رقمی در لیست های گسترده جنگ
[ترجمه ترگمان]بدون نام، او فقط یک آمار بود، یک رقم در لیست گسترده جنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He would have become just another abortion statistic, and speaks almost bitterly of having his' own downtrodden minority.
[ترجمه گوگل]او فقط یک آمار دیگر از سقط جنین بود و تقریباً به تلخی از داشتن اقلیت تحت ستم خود صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]او تنها یک آمار سقط جنین دیگر خواهد بود، و تقریبا به شدت از داشتن اقلیت downtrodden خود سخن می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A more revealing statistic is the percentage of women selected to fight council seats for Labour: 2
[ترجمه گوگل]یک آمار آشکارتر درصد زنانی است که برای مبارزه با کرسی های شورا برای حزب کارگر انتخاب شده اند: 2
[ترجمه ترگمان]آمار نشان دهنده درصد زنانی است که برای مبارزه با کرسی های شورای کار انتخاب شده اند: ۲
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The most interesting statistic is how many of their customers have switched from other providers.
[ترجمه گوگل]جالب ترین آمار این است که چه تعداد از مشتریان آنها از سایر ارائه دهندگان جابجا شده اند
[ترجمه ترگمان]جالب ترین آمار این است که چه تعداد از مشتریان آن ها از ارایه دهندگان دیگر تغییر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The statistic on obesity costing the country $ 100 billion a year is similarly suspect.
[ترجمه گوگل]آمار مربوط به چاقی که سالانه 100 میلیارد دلار برای کشور هزینه دارد نیز مشکوک است
[ترجمه ترگمان]آمار مربوط به چاقی بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در سال به این کشور مظنون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. But perhaps the most amazing statistic is Clinton's age.
[ترجمه گوگل]اما شاید شگفت انگیزترین آمار مربوط به سن کلینتون باشد
[ترجمه ترگمان]اما شاید بهترین آمار، سن کلینتون باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید