stationery

/ˈsteɪʃəˌneri//ˈsteɪʃənri/

معنی: لوازم التحریر، نوشت افزار
معانی دیگر: نوشت افزار، لوازم التحریر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: writing paper, esp. that used for correspondence.

(2) تعریف: paper, pens, envelopes, and other writing materials.

جمله های نمونه

1. a stationery lot
یک دسته کاغذ تحریر

2. She regularly pilfered stamps and stationery from work.
[ترجمه گوگل]او مرتب تمبر و لوازم التحریر را از محل کار دزدی می کرد
[ترجمه ترگمان]مرتبا تمبر و لوازم work را کش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you need more stationery, I've got a good contact in a local printing firm.
[ترجمه گوگل]اگر به لوازم التحریر بیشتری نیاز دارید، من با یک شرکت چاپ محلی تماس خوبی دارم
[ترجمه ترگمان]اگر به لوازم تحریر بیشتری احتیاج داشته باشید، من با یک شرکت printing محلی تماس خوبی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stationery can be imprinted with your message or logo.
[ترجمه گوگل]لوازم التحریر را می توان با پیام یا لوگوی شما حک کرد
[ترجمه ترگمان]Stationery می توانند با پیام یا لوگو نشانه گذاری شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The hotel's name was embossed on the stationery.
[ترجمه گوگل]نام هتل روی لوازم التحریر نقش بسته بود
[ترجمه ترگمان]اسم هتل روی کاغذ نوشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This shop handles paper and stationery.
[ترجمه گوگل]این فروشگاه کاغذ و لوازم التحریر کار می کند
[ترجمه ترگمان]این مغازه کاغذ و لوازم تحریر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They sell stationery and stuff .
[ترجمه ...] آنها لوازم التحریر و چیزهای دیگر می فروشند.
|
[ترجمه گوگل]آنها لوازم التحریر و چیزهای دیگر می فروشند
[ترجمه ترگمان]لوازم و وسایل رو میفروشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stationery is kept in the stock cupboard.
[ترجمه گوگل]لوازم التحریر در کمد انبار نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]Stationery در قفسه انبار نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The shop that sells stationery is called a stationer's.
[ترجمه گوگل]به مغازه ای که لوازم التحریر می فروشد، لوازم التحریر می گویند
[ترجمه ترگمان]مغازه ای که لوازم التحریر می فروشد نام a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can buy ready-printed forms for wills at stationery shops.
[ترجمه گوگل]می توانید فرم های آماده چاپ وصیت نامه را از مغازه های لوازم التحریر خریداری کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید فرم های تکمیل شده را برای وصیت در لوازم التحریر بخرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's been helping himself to my stationery.
[ترجمه گوگل]او به خودش کمک می کند تا لوازم التحریر من را تهیه کند
[ترجمه ترگمان]اون داره به خودش به لوازم تحریر من کمک می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She works in the stationery department of a big store.
[ترجمه گوگل]او در بخش لوازم التحریر یک فروشگاه بزرگ کار می کند
[ترجمه ترگمان]اون تو یه فروشگاه لوازم فروشی کار میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So the attractive stationery printed on recycled paper is likely to be even more popular.
[ترجمه گوگل]بنابراین لوازم التحریر جذاب چاپ شده بر روی کاغذ بازیافتی احتمالاً محبوبیت بیشتری خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]بنابراین، لوازم التحریر جذاب چاپی در این کاغذ بازیافت شده احتمالا محبوب تر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Selected leather goods and stationery half price.
[ترجمه گوگل]منتخب کالاهای چرمی و لوازم التحریر نیم بها
[ترجمه ترگمان]کالاهای چرمی انتخاب شده و لوازم التحریر میان آن ها نصف قیمت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لوازم التحریر (اسم)
stationery

نوشت افزار (اسم)
stationery

تخصصی

[حسابداری] ملزومات اداری ؛ نوشت افزار

انگلیسی به انگلیسی

• writing implements; paper used for writing letters
stationery is paper, envelopes, and writing equipment.
stationery is also used to refer to paper for writing letters that has been specially printed with a company, hotel, or manufacturer's name.

پیشنهاد کاربران

سربرگ و لوازم تحریری که آرم شرکت یا موسسه ای بر آن حک شده است.
لطفا با stationary : ایستا - ساکن اشتباه نشه
stationery 2 ( n ) ( steɪʃəˌnɛri ) =materials for writing and for using in an office, for example paper, pens, and envelopes
stationery
stationery 1 ( n ) =special paper for writing letters on, usually with matching envelopes
stationery
بچه ها حواستون باشه:
Stationary یعنی ساکن، بی حرکت
Stationery میشه لوازم التحریر
ثابت، نوشت افزار، لوازم تحریر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : state / statement / station
✅️ اسم ( noun ) : state / stateliness / statement / station / statism / statist / statistics ( stats ) / statistician / stationariness / statue / stature / status / stater / stationery / stationarity / stationer / statistic
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : state / stateless / stately / static / stationary / statist / statistical ( statistic ) / stative / stated
✅️ قید ( adverb ) : statically / statistically / stationarily

stationery
نویساک
نوشت افزار
لوازم تحریر
با stationary اشتباه نشه!
لوازم التحریر و نوشت افزار
لوازم تحریر و نوشت افزار

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس