statics

/ˈstætɪks//ˈstætɪks/

معنی: ایستاشناسی، مبحث اجسام ساکن، سکون شناسی، مبحث اجسام ایستا
معانی دیگر: (با فعل مفرد - بخشی از مکانیک که با جسم ها و توده ها و نیروهای ساکن و ترازمند سر و کار دارد) ایستاشناسی، ایستمان شناسی، ایست شناسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (used with a sing. verb) the branch of mechanics dealing with stationary masses or bodies in a state of equilibrium.

جمله های نمونه

1. Civilization does not remian static, but changes constantly.
[ترجمه گوگل]تمدن ایستا نیست، بلکه دائماً تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]تمدن ایستا نیست، بلکه پیوسته تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Oil prices have remained static for the last few months.
[ترجمه گوگل]قیمت نفت در چند ماه گذشته ثابت مانده است
[ترجمه ترگمان]قیمت نفت در چند ماه گذشته ثابت مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They were made to listen to white noise, such as static of the sort you might pick up between radio stations.
[ترجمه گوگل]آنها برای گوش دادن به نویز سفید ساخته شده بودند، مانند صدای ثابتی که ممکن است بین ایستگاه های رادیویی انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]آن ها برای گوش دادن به صداهای سفید، مانند ایستا از نوع که ممکن است بین ایستگاه های رادیویی انتخاب کنید، ساخته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The locomotive is normally kept on static display in the National Railway Museum.
[ترجمه گوگل]لوکوموتیو به طور معمول در موزه راه آهن ملی به صورت ایستا نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]لوکوموتیو معمولا در موزه ملی راه آهن نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The population remained more or less static.
[ترجمه گوگل]جمعیت کم و بیش ثابت ماند
[ترجمه ترگمان]جمعیت بیشتر یا کم تر ساکن مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Economists predict that house prices will remain static for a long period.
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان پیش بینی می کنند که قیمت مسکن برای یک دوره طولانی ثابت بماند
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان پیش بینی می کنند که قیمت خانه برای مدت طولانی ثابت باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. House prices, which have been static for several months, are now rising again.
[ترجمه گوگل]قیمت مسکن که چند ماه است ثابت مانده بود، اکنون دوباره در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]قیمت خانه که چندین ماه است ثابت مانده است، اکنون دوباره در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The number of young people obtaining qualifications has remained static or decreased.
[ترجمه گوگل]تعداد جوانانی که مدارک تحصیلی را کسب می کنند ثابت مانده یا کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]تعداد جوانانی که واجد شرایط هستند ثابت و کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The balance sheet provides a static picture of the financial position at a point in time.
[ترجمه گوگل]ترازنامه تصویر ثابتی از وضعیت مالی در یک نقطه از زمان ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]برگه موجودی یک تصویر ثابت از موقعیت مالی در یک نقطه در زمان فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There's so much static on this radio I can't hear what they're saying.
[ترجمه گوگل]در این رادیو آنقدر حالت ثابت وجود دارد که نمی توانم بشنوم چه می گویند
[ترجمه ترگمان]در این رادیو، صدای static زیادی وجود دارد که نمی توانم بشنوم چه می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Film divides motion up into a series of static images.
[ترجمه گوگل]فیلم حرکت به سمت بالا را به مجموعه ای از تصاویر ثابت تقسیم می کند
[ترجمه ترگمان]فیلم حرکت را به مجموعه ای از تصاویر ایستا تقسیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The economy is fairly static at the moment.
[ترجمه گوگل]اقتصاد در حال حاضر نسبتاً ساکن است
[ترجمه ترگمان]اقتصاد در حال حاضر نسبتا ساکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her hair was full of static.
[ترجمه گوگل]موهایش پر از استاتیک بود
[ترجمه ترگمان] موهاش پر از پارازیت بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His promotion has caused a lot of static.
[ترجمه گوگل]ترفیع او باعث ایستایی زیادی شده است
[ترجمه ترگمان]ترفیع او باعث آشفتگی زیادی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ایستاشناسی (اسم)
statics

مبحث اجسام ساکن (اسم)
statics

سکون شناسی (اسم)
statics

مبحث اجسام ایستا (اسم)
statics

تخصصی

[شیمی] ایستایی شناسی
[عمران و معماری] ایستایی - استاتیک - دانش پایداری نیروها - تعادل شناسی
[ریاضیات] استاتیک، ایستایی، ایستاشناسی، علم استاتیک، علم السکون، ایستایی شناسی، منزل
[آب و خاک] استاتیک

انگلیسی به انگلیسی

• branch of mechanics which studies stationary masses or bodies in equilibrium

پیشنهاد کاربران

⬛ STATICS ⬛ استاتیک
noun
[noncount] technical : the science that studies the relationship between forces that keep objects in balance
⬛ STATISTICS ⬛ آمار
noun
the practice or science of collecting and analysing numerical data in large quantities, especially for the purpose of inferring proportions in a whole from those in a representative sample
...
[مشاهده متن کامل]

the science of using information discovered from studying numbers
خیلی احتمالش بالاست که این دو تا کلمه با هم اشتباه گرفته بشه

statics ( فیزیک )
واژه مصوب: ایستایی‏شناسی
تعریف: شاخه‏ای از علم مکانیک که به مطالعۀ نیرو یا نیروهای مؤثر بر اجسام درحال تعادل می‏پردازد|||متـ . ایستایی 2

بپرس