1. a stately pace
گام های آهسته و پر وقار
2. a stately palace
یک کاخ مجلل
3. We watched the ship's stately progress out of the harbour.
[ترجمه گوگل]ما پیشرفت باشکوه کشتی را از بندر تماشا کردیم
[ترجمه ترگمان]ما پیشروی باشکوه کشتی را در کنار لنگرگاه تماشا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The stately swan glides gracefully on the pond.
[ترجمه گوگل]قو با شکوه به زیبایی روی برکه می لغزد
[ترجمه ترگمان]ان قو با شکوه سر می خورد و روی دریاچه حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The estate was fringed with stately elms.
[ترجمه گوگل]املاک با نارون های باشکوه پر شده بود
[ترجمه ترگمان]این ملک با درخت های نارون با شکوه حاشیه دوزی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The procession made its stately progress through the streets of the city.
[ترجمه گوگل]این موکب در خیابانهای شهر پیشرفت بسیار خوبی داشت
[ترجمه ترگمان]این مراسم، پیشروی باشکوه خود را در خیابان های شهر انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He always walked with a stately bearing.
[ترجمه گوگل]او همیشه با یک یاتاقان باشکوه راه می رفت
[ترجمه ترگمان]همیشه با وقار خاصی راه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The procession moved at a slow and stately speed.
[ترجمه گوگل]راهپیمایی با سرعتی آرام و باشکوه حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]موکب با سرعت آهسته و آرامی حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Instead of moving at his usual stately pace, he was almost running.
[ترجمه گوگل]به جای اینکه با سرعت معمولی خود حرکت کند، تقریباً در حال دویدن بود
[ترجمه ترگمان]به جای آن که با سرعت همیشگی خود حرکت کند تقریبا می دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Living in a stately home is an art, acquired by upbringing.
[ترجمه گوگل]زندگی در خانه ای باشکوه هنری است که با تربیت به دست می آید
[ترجمه ترگمان]زندگی در خانه ای باشکوه یک هنر است که با تربیت به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Seeing that stately building on a hill and knowing the respirator center was on the back with the water view heartened me.
[ترجمه گوگل]دیدن آن ساختمان باشکوه بر روی یک تپه و دانستن اینکه مرکز تنفسی در پشت آن با منظره آب قرار دارد، دلم را به وجد آورد
[ترجمه ترگمان]دیدن این ساختمان باشکوه بر روی یک تپه و دانستن مرکز ماسک اکسیژن در پشت با نمای آبی، مرا دلگرم ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. These stately craft are an awe-inspiring sight, each carved from the bole of single great ironwood tree.
[ترجمه گوگل]این صنایع دستی باشکوه منظرهای الهامبخش است که هر کدام از شاخههای یک درخت بزرگ چوب آهن حک شدهاند
[ترجمه ترگمان]این هنر باشکوه یک دید ابهت بخش است که هر یک از تنه یک درخت اهن عالی کنده کاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. That afternoon we visited the stately Osborne House with its large statues and priceless antiques.
[ترجمه گوگل]بعدازظهر آن روز ما از خانه باشکوه آزبورن با مجسمه های بزرگ و عتیقه های گرانبها دیدن کردیم
[ترجمه ترگمان]آن روز بعد از ظهر به خانه stately Osborne با مجسمه های بزرگ و antiques عتیقه آن سفر کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The frontage was stately and symmetrical, promising similar qualities within.
[ترجمه گوگل]نمای جلویی باشکوه و متقارن بود و کیفیت های مشابهی را در داخل نوید می داد
[ترجمه ترگمان]نمای نمای با شکوه و متقارن بود و ویژگی های مشابهی در آن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید