stateless

/ˈsteɪtləs//ˈsteɪtləs/

معنی: بی وطن، بی دولت، بی شکوه، بی وقار
معانی دیگر: بی خانمان، فاقد ملیت، بی کشور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having no official nationality.

جمله های نمونه

1. If I went back I'd be a stateless person.
[ترجمه گوگل]اگر برمی گشتم یک فرد بی تابعیت می شدم
[ترجمه ترگمان]اگه برگردم، یه آدم بی stateless میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The remainder are stateless or nationals from elsewhere.
[ترجمه گوگل]بقیه بدون تابعیت یا اتباع جاهای دیگر هستند
[ترجمه ترگمان]بقیه افراد بدون تابعیت و یا اتباع کشورهای دیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All stateless individuals are presumed to be lawless vagabonds.
[ترجمه گوگل]فرض بر این است که همه افراد بدون تابعیت، ولگردهای بی قانون هستند
[ترجمه ترگمان]فرض می شود که همه افراد بدون تابعیت، vagabonds بی قانون باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Millions of refugees remain stateless.
[ترجمه گوگل]میلیون ها پناهنده همچنان بی تابعیت هستند
[ترجمه ترگمان]میلیون ها پناهنده بدون تابعیت باقی مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was, to all intents and purposes, homeless, stateless - a non-person.
[ترجمه گوگل]او با تمام نیت و مقاصد، بی خانمان، بی تابعیت - غیرشخصی بود
[ترجمه ترگمان]او با تمام مفاهیم و مقاصد، بی خانمان، بدون تابعیت، و بدون تابعیت بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These flows are stateless; in general, a message comes in, the flow performs various operations on the message, then an outgoing message is sent.
[ترجمه گوگل]این جریان ها بدون تابعیت هستند به طور کلی، یک پیام وارد می شود، جریان عملیات مختلفی را روی پیام انجام می دهد، سپس یک پیام خروجی ارسال می شود
[ترجمه ترگمان]این جریانات بدون تابعیت هستند؛ به طور کلی، یک پیام وارد می شود، جریان عملیات مختلفی را بر روی پیغام انجام می دهد، سپس یک پیام ارسالی ارسال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It refers to a stateless client/server architecture where the web services are viewed as resources that can be identified by their Uniform Resource Identifiers (URIs).
[ترجمه گوگل]این به یک معماری مشتری/سرور بدون حالت اشاره دارد که در آن سرویس‌های وب به عنوان منابعی دیده می‌شوند که می‌توانند توسط شناسه‌های منبع یکسان (URI) شناسایی شوند
[ترجمه ترگمان]آن به معماری بدون تابعیت \/ سرویس دهنده سرور اشاره دارد که در آن سرویس های وب به عنوان منابعی که می توان آن ها را به وسیله Identifiers منابع یکنواخت خود شناسایی کرد، دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A work of a foreigner or stateless person that is published in China within 30 days after it is first published outside China shall be deemed to have been simultaneously published in China.
[ترجمه گوگل]اثر یک فرد خارجی یا بدون تابعیت که ظرف 30 روز پس از اولین انتشار در خارج از چین در چین منتشر می شود، به طور همزمان در چین منتشر شده است
[ترجمه ترگمان]کار یک فرد خارجی یا فردی بدون تابعیت که ظرف ۳۰ روز پس از انتشار اولین چاپ خارج از چین در چین منتشر می شود، باید به طور همزمان در چین منتشر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. HTTP is a kind of stateless protocol.
[ترجمه گوگل]HTTP نوعی پروتکل بدون حالت است
[ترجمه ترگمان]HTTP نوعی پروتکل بدون حالت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In 189 Einstein's officially became a stateless people, and admitted to the Federal University of Technology.
[ترجمه گوگل]در سال 189 انیشتین رسماً مردمی بدون تابعیت شد و در دانشگاه فناوری فدرال پذیرفته شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۹ میلادی، انیشتین به طور رسمی به یک ملت بدون تابعیت تبدیل شد و به دانشگاه تکنولوژی فدرال اعتراف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stateless services are unaware of transactional state; therefore they cannot be requested to "roll-back" a set of changes if a transaction fails.
[ترجمه گوگل]خدمات بدون تابعیت از وضعیت تراکنش بی اطلاع هستند بنابراین نمی توان از آنها درخواست کرد که در صورت شکست تراکنش، مجموعه ای از تغییرات را "بازگرداندن" کنند
[ترجمه ترگمان]خدمات Stateless از وضعیت معاملاتی بی اطلاع هستند؛ بنابراین اگر یک تراکنش شکست بخورد، آن ها نمی توانند \"بازگشت مجدد\" را درخواست کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The sample session bean is a stateless session bean and has two bean methods.
[ترجمه گوگل]لوبیا جلسه نمونه یک لوبیا جلسه بدون حالت است و دارای دو روش باقلا می باشد
[ترجمه ترگمان]لوبیای نشست نمونه، لوبیا دوره بدون حالت است و دو روش لوبیا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many of these stateless people are among the world's poorest; all are the most disenfranchised .
[ترجمه گوگل]بسیاری از این افراد بدون تابعیت جزو فقیرترین افراد جهان هستند همه بی حقوق ترین هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این مردم بدون تابعیت از فقیرترین مردم جهان هستند؛ همه آن ها از حقوق محروم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I. Applicant: Alien or stateless person visiting other relatives in Foshan.
[ترجمه گوگل]I متقاضی: فرد بیگانه یا بی تابعیتی که از سایر بستگان در فوشان دیدن می کند
[ترجمه ترگمان]۱ متقاضی: فرد بیگانه یا بدون تابعیت که در حال بازدید از سایر خویشاوندانشان در Foshan است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی وطن (صفت)
stateless

بی دولت (صفت)
stateless

بی شکوه (صفت)
stateless

بی وقار (صفت)
stateless

انگلیسی به انگلیسی

• lacking citizenship, lacking nationality; having no state
a person who is stateless is not a citizen of any country and therefore has no nationality.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : state / statement / station
✅️ اسم ( noun ) : state / stateliness / statement / station / statism / statist / statistics ( stats ) / statistician / stationariness / statue / stature / status / stater / stationery / stationarity / stationer / statistic
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : state / stateless / stately / static / stationary / statist / statistical ( statistic ) / stative / stated
✅️ قید ( adverb ) : statically / statistically / stationarily

بی تابعیت
United nations said there are over 10 million stateless people around the world
سازمان ملل میگوید که حدود ۱۰ میلیون مردم بی تابعیت وجود دارد
بی شکل، فاقد کیفیت
( در کامپیوتر )
مستقل از وضعیت
فاقد ملیت
بی کشور
بی وقار

بپرس