stat

/ˈstæt//ˈstæt/

مخفف: statistic، (داروسازی - مخفف لاتین: statim) فورا، بلافاصله
stat_
پسوند: ایستاگر، - ایستادن [thermostat]، (noun) مخفف: statistic مخفف: statuary مخفف: statutes (داروسازی مخفف لاتین: statim) فورا، بلافاصله

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
(1) تعریف: an instrument or agent that stabilizes or controls, as by keeping something at a set level.

- thermostat
[ترجمه رسول فهیمی] Stat آیا داخل آن جیوه هست
|
[ترجمه گوگل] ترموستات
[ترجمه ترگمان] ترموستات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an instrument that reflects (something specified) in a fixed direction.

- heliostat
[ترجمه گوگل] هلیوستات
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I submit those stats and I get nowhere.
[ترجمه گوگل]من آن آمار را ارسال می کنم و به جایی نمی رسم
[ترجمه ترگمان]من اون آمار رو قبول می کنم و هیچ جا نمی رم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I don't worry about my stats any more, but I do worry about my family.
[ترجمه گوگل]من دیگر نگران آمارم نیستم، اما نگران خانواده ام هستم
[ترجمه ترگمان]من نگران stats نیستم، اما نگران خانواده ام هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The stats cant leap to his defence either.
[ترجمه گوگل]آمار نیز نمی تواند از او دفاع کند
[ترجمه ترگمان]The نمی تواند به دفاع از خودش بپرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sure, there are enough stats and facts and gray type here to induce a third-quarter snooze.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، آمار و حقایق کافی و نوع خاکستری در اینجا وجود دارد که باعث ایجاد چرت در سه ماهه سوم می شود
[ترجمه ترگمان]البته، به اندازه کافی اطلاعات و واقعیات وجود دارد که از آن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Can anyone photocopy the last 6/7 season stats and mail them on to me please.
[ترجمه گوگل]آیا کسی می تواند آمار فصل گذشته 6/7 را فتوکپی کند و آنها را برای من پست کند
[ترجمه ترگمان]آیا هر کس می تواند از آمار ۶ \/ ۷ فصل گذشته رونوشت بردارد و آن ها را برای من پست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That looks good on the stat page, but Jody knows just how flimsy it is.
[ترجمه گوگل]این در صفحه آمار خوب به نظر می رسد، اما جودی می داند که چقدر ضعیف است
[ترجمه ترگمان]توی صفحه اول خوب به نظر می رسه اما \"جودی\" می دونه چقدر flimsy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hostetler not only had a nice stats day, he turned up the heat in his role of team gadfly.
[ترجمه گوگل]هاستتلر نه تنها روز آماری خوبی داشت، بلکه در نقش تیم گادفلای خود، گرما را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]اما نه تنها یک روز خوش گذشت و نه تنها در نقش خود، حرارت و گرما را در نقش خود به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The stats make her a strange hybrid of power and finesse, a combination that she resisted for a while.
[ترجمه گوگل]آمار او را به ترکیبی عجیب از قدرت و ظرافت تبدیل می کند، ترکیبی که او برای مدتی در برابر آن مقاومت کرد
[ترجمه ترگمان]این آمار او را به صورت ترکیبی عجیب از قدرت و زیرکی تبدیل کرد، ترکیبی که برای مدتی مقاومت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The inboard computer flashed stats at him.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر داخلی آمار را به او نشان داد
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر داخل کشتی به سرعت به سوی او برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Grow his hair back and his rushing stats will surely improve.
[ترجمه گوگل]موهای او را دوباره رشد دهید و آمار عجله او مطمئناً بهبود خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]موهایش را به عقب برمی گرداند و آمار rushing به طور حتم پیشرفت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Grizzlies got periodic hoops to keep their stat man busy, but that was about it.
[ترجمه گوگل]گریزلی ها حلقه های دوره ای برای مشغول نگه داشتن مرد آماری خود دریافت می کردند، اما همین موضوع بود
[ترجمه ترگمان]grizzlies جدول تناوبی یک حلقه periodic داشتند که stat را مشغول نگه دارند، اما این در مورد آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So much for that stat about Anthony Bookman and Mike Mitchell each rushing for more than 100 yards in three straight games.
[ترجمه گوگل]این آمار در مورد آنتونی بوکمن و مایک میچل که هر کدام بیش از 100 یارد را در سه بازی متوالی عجله می کنند بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل بود که در مورد آنتونی bookman و مایک میشل، هر کدام بیش از ۱۰۰ یارد در مسابقات مستقیم پیش می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Jody looks at the stats on her clipboard.
[ترجمه گوگل]جودی به آمار موجود در کلیپ بورد خود نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]جودی به آمار روی تخته شاسی اش نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And this article has mainly stat and literature summarization, comparative analysis, exemplification and induction.
[ترجمه گوگل]و این مقاله عمدتاً دارای خلاصه آماری و ادبیات، تحلیل تطبیقی، مثال‌زدایی و استقراء است
[ترجمه ترگمان]و این مقاله به طور عمده stat و خلاصه سازی، آنالیز تطبیقی، exemplification و القا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The stat subcommand of kdb provides information about the dump we are looking at.
[ترجمه گوگل]دستور فرعی stat kdb اطلاعاتی را در مورد dump مورد نظر ما ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]The subcommand of اطلاعات مربوط به the که ما به آن نگاه می کنیم را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: at once,immediately
موضوع: پزشکی
فقط یکبار/بلافاصله

انگلیسی به انگلیسی

• item of numerical data
immediately
not moving; fixed in place, not movable; static, unchanging; settled, not moving from place to place
3-dimensional sculpture or cast of a person or animal
law; code, set of rules

پیشنهاد کاربران

مثال؛
For instance, a doctor might say, “We need to get this patient to the operating room STAT. ”
In a fast - paced emergency room, a nurse might yell, “I need a crash cart in Room 5 STAT!”
A paramedic might radio for assistance, saying, “We have a critical patient. We need an ambulance here STAT. ”
...
[مشاهده متن کامل]

فوری
این اصطلاح، مخفف لاتین Statim و در واقع به معنای انجام کاری فوری یا اورژانسی است. با این حال، شما آن را بیشتر در سریال های تلویزیونی می شنوید.
با خودتون ببرید
مثلاً زمانی که در مهمانی میزبان بگه که کت هاتون رو با خودتون ببرید
پسوند به معنای مهار
statistic - usually used in plural

بپرس