1. I submit those stats and I get nowhere.
[ترجمه گوگل]من آن آمار را ارسال می کنم و به جایی نمی رسم
[ترجمه ترگمان]من اون آمار رو قبول می کنم و هیچ جا نمی رم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I don't worry about my stats any more, but I do worry about my family.
[ترجمه گوگل]من دیگر نگران آمارم نیستم، اما نگران خانواده ام هستم
[ترجمه ترگمان]من نگران stats نیستم، اما نگران خانواده ام هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The stats cant leap to his defence either.
[ترجمه گوگل]آمار نیز نمی تواند از او دفاع کند
[ترجمه ترگمان]The نمی تواند به دفاع از خودش بپرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Sure, there are enough stats and facts and gray type here to induce a third-quarter snooze.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، آمار و حقایق کافی و نوع خاکستری در اینجا وجود دارد که باعث ایجاد چرت در سه ماهه سوم می شود
[ترجمه ترگمان]البته، به اندازه کافی اطلاعات و واقعیات وجود دارد که از آن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Can anyone photocopy the last 6/7 season stats and mail them on to me please.
[ترجمه گوگل]آیا کسی می تواند آمار فصل گذشته 6/7 را فتوکپی کند و آنها را برای من پست کند
[ترجمه ترگمان]آیا هر کس می تواند از آمار ۶ \/ ۷ فصل گذشته رونوشت بردارد و آن ها را برای من پست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. That looks good on the stat page, but Jody knows just how flimsy it is.
[ترجمه گوگل]این در صفحه آمار خوب به نظر می رسد، اما جودی می داند که چقدر ضعیف است
[ترجمه ترگمان]توی صفحه اول خوب به نظر می رسه اما \"جودی\" می دونه چقدر flimsy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Hostetler not only had a nice stats day, he turned up the heat in his role of team gadfly.
[ترجمه گوگل]هاستتلر نه تنها روز آماری خوبی داشت، بلکه در نقش تیم گادفلای خود، گرما را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]اما نه تنها یک روز خوش گذشت و نه تنها در نقش خود، حرارت و گرما را در نقش خود به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The stats make her a strange hybrid of power and finesse, a combination that she resisted for a while.
[ترجمه گوگل]آمار او را به ترکیبی عجیب از قدرت و ظرافت تبدیل می کند، ترکیبی که او برای مدتی در برابر آن مقاومت کرد
[ترجمه ترگمان]این آمار او را به صورت ترکیبی عجیب از قدرت و زیرکی تبدیل کرد، ترکیبی که برای مدتی مقاومت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The inboard computer flashed stats at him.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر داخلی آمار را به او نشان داد
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر داخل کشتی به سرعت به سوی او برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Grow his hair back and his rushing stats will surely improve.
[ترجمه گوگل]موهای او را دوباره رشد دهید و آمار عجله او مطمئناً بهبود خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]موهایش را به عقب برمی گرداند و آمار rushing به طور حتم پیشرفت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Grizzlies got periodic hoops to keep their stat man busy, but that was about it.
[ترجمه گوگل]گریزلی ها حلقه های دوره ای برای مشغول نگه داشتن مرد آماری خود دریافت می کردند، اما همین موضوع بود
[ترجمه ترگمان]grizzlies جدول تناوبی یک حلقه periodic داشتند که stat را مشغول نگه دارند، اما این در مورد آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. So much for that stat about Anthony Bookman and Mike Mitchell each rushing for more than 100 yards in three straight games.
[ترجمه گوگل]این آمار در مورد آنتونی بوکمن و مایک میچل که هر کدام بیش از 100 یارد را در سه بازی متوالی عجله می کنند بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل بود که در مورد آنتونی bookman و مایک میشل، هر کدام بیش از ۱۰۰ یارد در مسابقات مستقیم پیش می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Jody looks at the stats on her clipboard.
[ترجمه گوگل]جودی به آمار موجود در کلیپ بورد خود نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]جودی به آمار روی تخته شاسی اش نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. And this article has mainly stat and literature summarization, comparative analysis, exemplification and induction.
[ترجمه گوگل]و این مقاله عمدتاً دارای خلاصه آماری و ادبیات، تحلیل تطبیقی، مثالزدایی و استقراء است
[ترجمه ترگمان]و این مقاله به طور عمده stat و خلاصه سازی، آنالیز تطبیقی، exemplification و القا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The stat subcommand of kdb provides information about the dump we are looking at.
[ترجمه گوگل]دستور فرعی stat kdb اطلاعاتی را در مورد dump مورد نظر ما ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]The subcommand of اطلاعات مربوط به the که ما به آن نگاه می کنیم را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید