starveling

/ˈstɑːrvl̩ɪŋ//ˈstɑːvl̩ɪŋ/

معنی: گرسنگی خورده، قحطی زده
معانی دیگر: (انسان یا حیوان) گرسنگی کشیده، له له زنان، گرسنه، گشنه، (از گرسنگی) نحیف، نزار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an organism suffering from starvation.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: dying or suffering from starvation.

(2) تعریف: impoverished or in poor condition.

مترادف ها

گرسنگی خورده (صفت)
starveling

قحطی زده (صفت)
starveling

انگلیسی به انگلیسی

• person or animal that is suffering from lack of nourishment

پیشنهاد کاربران

- گداگشنه
- بخور و نمیر ( starveling wages )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : starve
✅️ اسم ( noun ) : starvation / starveling
✅️ صفت ( adjective ) : starved / starving / starveling
✅️ قید ( adverb ) : _
اصلا starveling نداریم جناب ادمین،
حالت استمراریش میشه starving

بپرس