startlingly

جمله های نمونه

1. This quote startlingly original novel unquote is both boring and badly written.
[ترجمه گوگل]این نقل قول به طرز شگفت‌انگیزی بی‌نقل رمان اصلی، هم خسته‌کننده است و هم بد نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]این نقل قول، بدیع و بدیع، هم کسل کننده و هم بد نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By 196 Engelbart had already made two startlingly original breakthroughs in the embryonic art of personal computing-the mouse and windows.
[ترجمه گوگل]تا سال 196، انگلبارت قبلاً دو پیشرفت شگفت‌انگیز اصیل در هنر جنینی محاسبات شخصی ایجاد کرده بود: ماوس و ویندوز
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶ Engelbart پیش از این، دو دستاورد شگفت انگیز اصلی را در هنر تکامل شخصی - ماوس و پنجره بوجود آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their findings are startlingly similar.
[ترجمه گوگل]یافته های آنها به طرز شگفت انگیزی مشابه است
[ترجمه ترگمان]یافته های آن ها به نحو حیرت انگیزی مشابه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Taken together these approaches provide a startlingly comprehensive picture for a plausible understanding of the socio-ecological origins of human life.
[ترجمه گوگل]این رویکردها در کنار هم تصویری شگفت‌انگیز جامع برای درک قابل قبولی از خاستگاه‌های اجتماعی-اکولوژیکی زندگی بشر ارائه می‌دهند
[ترجمه ترگمان]در کل این رویکردها یک تصویر جامع جامع برای درک قابل قبولی از ریشه های اجتماعی - اکولوژیکی زندگی انسان فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This may seem a startlingly obvious thing to say.
[ترجمه گوگل]این ممکن است یک چیز شگفت آور بدیهی به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه این یه چیز کاملا واضح برای گفتن باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was startlingly beautiful.
[ترجمه گوگل]او به طرز شگفت انگیزی زیبا بود
[ترجمه ترگمان]به طرزی شگفت انگیز زیبا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Although Newsreel made some startlingly good documentaries, shortage of funds was a constant problem.
[ترجمه گوگل]اگرچه Newsreel مستندهای خیره کننده خوبی ساخت، کمبود بودجه یک مشکل همیشگی بود
[ترجمه ترگمان]با اینکه newsreel یک فیلم مستند فوق العاده خوب تهیه کرده بود، کمبود بودجه یک مشکل دائمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The focus of his gaze has a startlingly piercing quality; an intensity that seems to strike at your very core.
[ترجمه گوگل]تمرکز نگاه او به طرز شگفت انگیزی نافذ است شدتی که به نظر می رسد به قلب شما ضربه می زند
[ترجمه ترگمان]فوکوس نگاه خیره اش یک کیفیت تیز و تیز دارد؛ چیزی که به نظر می رسد به قلب شما ضربه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The basic premise of this approach is so startlingly simple that it is rather difficult to explain how damaging it actually is.
[ترجمه گوگل]فرض اصلی این رویکرد به قدری ساده است که توضیح اینکه چقدر واقعاً آسیب رسان است، بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]فرض اولیه این روش بسیار ساده است که توضیح دادن چگونگی آسیب زدن به آن مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She had a startlingly dashing necklace and wore some sort of a uniform cap in a jaunty way.
[ترجمه گوگل]او یک گردنبند به طرز شگفت انگیزی داشت و یک کلاه یکنواخت به روشی شاداب به سر داشت
[ترجمه ترگمان]یک گردن بند زیبا به نحوی شگفت انگیز داشت و یک جور کلاه اونیفورم پوشیده بود که از آن خوشش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He had startlingly blue eyes and dark tumbling curls over his forehead; a narrow face; a skinny body.
[ترجمه گوگل]او چشمان آبی شگفت‌انگیز و فرهای تیره‌ای روی پیشانی‌اش داشت صورت باریک؛ یک بدن لاغر
[ترجمه ترگمان]چشم های آبی و تیره اش را روی پیشانی اش ریخته بود و صورت باریکی داشت؛ یک بدن لاغر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All the paintings are startlingly dramatic as a result of their depth of field and colour.
[ترجمه گوگل]همه نقاشی ها به دلیل عمق میدان و رنگشان به طرز شگفت انگیزی دراماتیک هستند
[ترجمه ترگمان]همه نقاشی ها به نحو حیرت انگیزی در اثر عمق میدان و رنگ خود، چشمگیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One of the most startlingly positive phenomena for many generations to unfold around the world.
[ترجمه گوگل]یکی از خیره کننده ترین پدیده های مثبت برای بسیاری از نسل ها که در سراسر جهان آشکار شده است
[ترجمه ترگمان]یکی از شگفت انگیزترین پدیده های مثبت برای چندین نسل در سراسر جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She laughed a very small silvery laugh, startlingly like a child's laughter.
[ترجمه گوگل]خنده نقره ای بسیار کوچکی خندید که به طرز شگفت انگیزی شبیه خنده های کودکانه بود
[ترجمه ترگمان]خندید و خنده ای کوتاه و نقره ای کرد، به نحوی که شبیه خنده بچه ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• surprisingly, alarmingly, frighteningly

پیشنهاد کاربران

به طرز شگفت انگیزی - به طور خیره کننده ای
به طور حیرت انگیز
به طور شگفت آور
تیله ایی

بپرس