1. I regret to see you again become a starting point discrete.
[ترجمه گوگل]من متاسفم که می بینم شما دوباره به یک نقطه شروع گسسته تبدیل شده اید
[ترجمه ترگمان]متاسفم که می بینم شما دوباره به یک نقطه شروع تبدیل می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متاسفم که می بینم شما دوباره به یک نقطه شروع تبدیل می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. These proposals represent a realistic starting point for negotiation.
[ترجمه گوگل]این پیشنهادها نقطه شروع واقع بینانه برای مذاکره است
[ترجمه ترگمان]این پیشنهادها نقطه شروع واقع گرا برای مذاکره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این پیشنهادها نقطه شروع واقع گرا برای مذاکره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Strong desire is the starting point of all achievemen.
[ترجمه گوگل]میل قوی نقطه شروع همه دستاوردهاست
[ترجمه ترگمان]آرزوی قوی نقطه شروع همه achievemen است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آرزوی قوی نقطه شروع همه achievemen است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The starting point for the guided tour of the town is in the market square.
[ترجمه گوگل]نقطه شروع تور با راهنما در شهر در میدان بازار است
[ترجمه ترگمان]نقطه شروع برای گردش هدایت شده از شهر در میدان بازار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نقطه شروع برای گردش هدایت شده از شهر در میدان بازار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The TV documentary served as a useful starting point for our discussion.
[ترجمه گوگل]مستند تلویزیونی نقطه شروع مفیدی برای بحث ما بود
[ترجمه ترگمان]این مستند تلویزیونی یک نقطه شروع مفید برای بحث ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مستند تلویزیونی یک نقطه شروع مفید برای بحث ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The starting point for emancipation was the freeing of children of slaves born after a certain date.
[ترجمه گوگل]نقطه شروع رهایی، آزادی فرزندان بردگانی بود که پس از تاریخ معینی به دنیا آمده بودند
[ترجمه ترگمان]نقطه شروع آزادی، آزادی کودکان of بود که پس از یک تاریخ معین به دنیا آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نقطه شروع آزادی، آزادی کودکان of بود که پس از یک تاریخ معین به دنیا آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We will take last week's riots as a starting point for our discussion.
[ترجمه گوگل]ما شورش های هفته گذشته را به عنوان نقطه شروع بحث خود در نظر خواهیم گرفت
[ترجمه ترگمان]ما آشوب های هفته گذشته را نقطه شروع بحث خود قرار خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما آشوب های هفته گذشته را نقطه شروع بحث خود قرار خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Your paper provides a useful starting point for the discussion.
[ترجمه گوگل]مقاله شما نقطه شروع مفیدی برای بحث فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]مقاله شما یک نقطه شروع مفید برای بحث ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مقاله شما یک نقطه شروع مفید برای بحث ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The article provides a starting point for discussion.
[ترجمه گوگل]مقاله نقطه شروعی برای بحث است
[ترجمه ترگمان]این مقاله نقطه شروع بحث را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مقاله نقطه شروع بحث را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She sees the bar as a starting point and eventually plans to run her own chain of country inns.
[ترجمه گوگل]او نوار را نقطه شروع می داند و در نهایت قصد دارد مسافرخانه های زنجیره ای خود را اداره کند
[ترجمه ترگمان]او این بار را نقطه شروع می بیند و در نهایت قصد دارد تا زنجیره ای از مسافرخانه ها کشور را اداره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او این بار را نقطه شروع می بیند و در نهایت قصد دارد تا زنجیره ای از مسافرخانه ها کشور را اداره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A good starting point is a check list with sections covering criteria for acceptance by all the main company functions.
[ترجمه گوگل]یک نقطه شروع خوب یک چک لیست با بخش هایی است که معیارهای پذیرش توسط تمام وظایف اصلی شرکت را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]نقطه شروع خوب یک لیست چک با بخش هایی است که معیارهای پذیرش توسط تمام توابع اصلی شرکت را پوشش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نقطه شروع خوب یک لیست چک با بخش هایی است که معیارهای پذیرش توسط تمام توابع اصلی شرکت را پوشش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I have, therefore, taken 1957 as the true starting Point of our post-imperial era.
[ترجمه گوگل]بنابراین، من سال 1957 را به عنوان نقطه شروع واقعی دوران پس از امپراتوری خود در نظر گرفتم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، من ۱۹۵۷ را به عنوان نقطه شروع واقعی دوران امپراطوری خود در نظر گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، من ۱۹۵۷ را به عنوان نقطه شروع واقعی دوران امپراطوری خود در نظر گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. His starting point was stand-up comedy the thing he still does best, in 15-minute monologues at the start of every show.
[ترجمه گوگل]نقطه شروع او استندآپ کمدی بود، چیزی که هنوز هم به بهترین شکل انجام می دهد، در مونولوگ های 15 دقیقه ای در شروع هر نمایش
[ترجمه ترگمان]نقطه شروع او کمدی بود - چیزی که او هنوز به بهترین نحو انجام می دهد، در حدود ۱۵ دقیقه در ابتدای هر برنامه حرفه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نقطه شروع او کمدی بود - چیزی که او هنوز به بهترین نحو انجام می دهد، در حدود ۱۵ دقیقه در ابتدای هر برنامه حرفه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. That starting point will already have irritated two kinds of people.
[ترجمه گوگل]این نقطه شروع در حال حاضر دو نوع از مردم را عصبانی کرده است
[ترجمه ترگمان]این نقطه شروع به زودی دو نوع از مردم را عصبانی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نقطه شروع به زودی دو نوع از مردم را عصبانی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید