stargazer

/ˈstɑːrˌɡezər//ˈstɑːɡeɪzə/

معنی: منجم، کسیکه به ستاره ها خیره شده
معانی دیگر: ستاره شناس، ستاره خوان، طالع بین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an astronomer or astrologer, or anyone who studies the stars.

(2) تعریف: one whose notions are idealistic and impractical.
مشابه: romantic

(3) تعریف: any of various ocean fish that have eyes on the top of the head.

جمله های نمونه

1. As an aggressive, grubby schoolkid and a keen stargazer, I was desperate to be the first to go.
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک بچه مدرسه ای تهاجمی، بداخلاق و یک ستاره نگر مشتاق، ناامید بودم که اولین نفری باشم که می روم
[ترجمه ترگمان]من برای اولین بار سعی کردم که اولین کسی باشم که باید برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And stargazers who slavishly read those horoscopes are set for the sign of eternal damnation.
[ترجمه گوگل]و ستارگانی که بندگی آن طالع بینی ها را می خوانند برای نشانه لعنت ابدی قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]و stargazers که slavishly آن horoscopes را می خوانند، برای علامت لعنت ابدی تعیین می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Let your astrologers come forward, those stargazers who make predictions month by month.
[ترجمه گوگل]بگذارید اخترشناسان شما بیایند، آن ستارگانی که ماه به ماه پیش بینی می کنند
[ترجمه ترگمان]طالع astrologers، آن stargazers که ماه از ماه پیش بینی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An amateur stargazer in Australia spotted the impression last Sunday.
[ترجمه گوگل]یک ستاره نگر آماتور در استرالیا یکشنبه گذشته این برداشت را مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]یک stargazer آماتور در استرالیا این برداشت را یکشنبه گذشته مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A life-long stargazer, he repeatedly asked astrologers to explain the basis of their work rationally.
[ترجمه گوگل]او که مادام العمر ستارگان بود، بارها از اخترشناسان خواست تا اساس کار خود را به طور منطقی توضیح دهند
[ترجمه ترگمان]او بارها از علمای احکام نجوم خواست تا اساس کار خود را به طور منطقی توضیح دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is listed as a producer, but has worked with students on all aspects of the show, "The Stargazer," including casting, making script revisions and acting in the film elements.
[ترجمه گوگل]او به‌عنوان تهیه‌کننده فهرست شده است، اما در تمام جنبه‌های نمایش «ستاره‌نگار» از جمله بازیگری، اصلاح فیلمنامه و بازی در عناصر فیلم با دانشجویان کار کرده است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان تولید کننده لیست شده است، اما با دانش آموزان در تمام جنبه های این برنامه کار کرده است، \"The\"، از جمله ریخته گری، ویرایش متن و بازیگری در عناصر فیلم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I planted several of them next to a mass planting of Stargazer Lilies last spring.
[ترجمه گوگل]بهار گذشته چندین مورد از آنها را در کنار کاشت انبوه نیلوفرهای Stargazer کاشتم
[ترجمه ترگمان]من چند تن از آن ها را در کنار کاشت انبوه of Lilies در بهار گذشته کار کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wine is sunlight held together by water—poetic wisdom of Italian physicist, philosopher, and stargazer—Galileo Glilei.
[ترجمه گوگل]شراب نور خورشید است که توسط آب به هم چسبیده است - حکمت شاعرانه فیزیکدان، فیلسوف و ستاره نگر ایتالیایی - گالیله گلیلی
[ترجمه ترگمان]شراب، نور خورشید است که به وسیله عقل poetic فیزیک دان ایتالیایی، فیلسوف، و stargazer - گالیله Glilei ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jean - Luc Picard asses cmand of the U. S. S . Stargazer.
[ترجمه گوگل]ژان لوک پیکارد از ایالات متحده آمریکا ارزیابی می کند ستارگان
[ترجمه ترگمان] \" ژان - م - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - اس - - - - - - - - اس - - - - - - - - Stargazer
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منجم (اسم)
astrologer, astronomer, stargazer

کسی که به ستاره ها خیره شده (اسم)
stargazer

انگلیسی به انگلیسی

• one who gazes at the stars, astronomer, astrologer; dreamer, idealist; any of several bottom-dwelling fish having eyes on the top of the head
one who reads stars to learn about the future, astrologist, fortune teller, soothsayer

پیشنهاد کاربران

( در محاوره ) آدم خیالباف
آرمان گرا؛ خیال پرداز
🟧 STARGAZER 🟧 اخترشناس آماتور
[count] : a person who looks at the stars : a person who studies astronomy or astrology
🟧 STARGAZING 🟧 اخترشناسی آماتوری یا نجوم آماتوری، به فعالیت، مطالعه و تحقیق غیرحرفه ای و صرفاً بر اساس علاقه در زمینه اخترشناسی گفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

the act or practice of looking at or studying the stars
مثال :
We left the city after dark to do some stargazing
🟧 ASTRONOMY 🟧 اَختَرشناسی، سِتاره شناسی، نُجوم یا آسترونومی
the scientific study of stars, planets, and other objects in outer space
🟧 ASTROLOGY 🟧 اختربینی یا اَختَرگویی یا اَسترولوژی
the study of how the positions of the stars and movements of the planets have a supposed influence on events and on the lives and behavior of people
تقریباً میشه گفت که :
Astronomer = Astrologer = Stargazer
ولی دقیق ترش اینع که بگیم
Stargazer = Amateur astronomer
Stargazing = Amateur Astronomy

گل سوسن صورتی

بپرس