starched


معنی: رسمی

جمله های نمونه

1. a starched shirt
پیراهن آهاردار

2. They got hot under their starched collars about an obscene profusion of textual practices.
[ترجمه گوگل]آنها در زیر یقه های نشاسته ای خود در مورد انبوهی از شیوه های متنی وقیحانه داغ شدند
[ترجمه ترگمان]زیر یقه آهار خورده اش به مقدار زیادی تمرین ادبی متون گرم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Two pairs of black policemen in starched khaki uniforms were there to discourage the pickpockets if possible, arrest them if necessary.
[ترجمه گوگل]دو جفت پلیس سیاه‌پوست با لباس‌های خاکی نشاسته‌ای آنجا بودند تا در صورت امکان جیب‌برها را دلسرد کنند و در صورت لزوم دستگیرشان کنند
[ترجمه ترگمان]دو جفت پلیس سیاه پوست در یونیفورم خاکی آهار دار به آنجا رفته بودند تا اگر ممکن بود در صورت لزوم می توانست در صورت لزوم آن ها را دستگیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A double bed with starched white sheets covering a too-soft mattress fills most of the space.
[ترجمه گوگل]یک تخت دونفره با ملحفه های سفید نشاسته ای که تشک خیلی نرم را می پوشاند بیشتر فضا را پر می کند
[ترجمه ترگمان]یک تخت خواب دو نفره با ورقه های سفید آهار خورده که تشک خیلی نرم را پوشانده است بیشتر فضا را پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There were waiters with trays and starched cloths.
[ترجمه گوگل]گارسون هایی با سینی و پارچه های نشاسته ای بودند
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت ها با سینی و پارچه های آهار خورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They are dressed in starched khaki.
[ترجمه گوگل]آنها لباس خاکی نشاسته ای به تن دارند
[ترجمه ترگمان]لباس خاکی آهار دار می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was dressed in starched jungle fatigues and polished jungle boots.
[ترجمه گوگل]او لباس های نشاسته ای جنگلی و چکمه های جنگلی صیقلی پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]لباس آهار دار آهار زده و چکمه های براقش را به تن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We girls wore starched white aprons and very uncomfortable they were too.
[ترجمه گوگل]ما دخترها پیش بند سفید نشاسته ای می پوشیدیم و آنها هم خیلی ناراحت بودند
[ترجمه ترگمان]دخترها با پیش بند سفید آهار زده و خیلی ناراحت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Under her starched cap the dyed dry hair was puffed out.
[ترجمه گوگل]موهای خشک رنگ شده زیر کلاه نشاسته ای او پف کرده بود
[ترجمه ترگمان]زیر کلاه آهار خورده اش موهای بورش را به باد داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These shirts need to be starched and ironed.
[ترجمه گوگل]این پیراهن ها باید نشاسته و اتو شوند
[ترجمه ترگمان]این پیراهن ها باید آهار زده و اتو کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They draped the starched white tablecloth over the big deal table.
[ترجمه گوگل]آنها سفره سفید نشاسته ای را روی میز معامله بزرگ انداختند
[ترجمه ترگمان]رومیزی سفید آهار خورده اش را روی میز بزرگ چیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She starched his shirts, shined his shoes, and kept lint off his suits.
[ترجمه گوگل]پیراهن‌هایش را نشاسته می‌زد، کفش‌هایش را می‌درخشید و کت و شلوارش را پرز نگه می‌داشت
[ترجمه ترگمان]پیراهن های خود را آهار می زد، کفش هایش را shined می کرد و suits را می بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Those cuddly little WACs from Ohio in their starched uniforms.
[ترجمه گوگل]آن WAC های کوچک و نوازشگر از اوهایو با لباس های نشاسته ای شان
[ترجمه ترگمان]اون WACs کوچولو از اوهایو توی لباس their
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His neck chafed against the starched fetter of a collar.
[ترجمه گوگل]گردنش به بند نشاسته‌ای یقه می‌چرخید
[ترجمه ترگمان]گردنش در حالی که یقه آهار زده اش از یقه آهار خورده اش بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رسمی (صفت)
solemn, formal, ceremonious, official, starched, starchy

انگلیسی به انگلیسی

• stiffened with starch; stiff, formal
starched garments have been stiffened using starch.

پیشنهاد کاربران

بپرس