stank

/ˈstæŋk//stæŋk/

معنی: سد، مخزن، استخر
معانی دیگر: زمان گذشته ی: stink، زمان ماضی قدیمی فعل stink

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: a past tense of stink.

جمله های نمونه

1. The morning after the party, the whole house stank of beer and cigarettes.
[ترجمه گوگل]صبح بعد از مهمانی، کل خانه بوی آبجو و سیگار می داد
[ترجمه ترگمان]صبح پس از جشن، تمام خانه بوی آبجو و سیگار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What he said stank of insult.
[ترجمه گوگل]حرفی که زد بوی توهین داشت
[ترجمه ترگمان] چیزی که اون گفت بوی گند میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The uncovered bucket in the corner stank.
[ترجمه گوگل]سطل بدون پوشش در گوشه بوی تعفن می داد
[ترجمه ترگمان]سطل زباله در گوشه اتاق بوی گند می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The place stank of decayed fish.
[ترجمه گوگل]محل بوی ماهی پوسیده می داد
[ترجمه ترگمان]آنجا بوی ماهی گندیده می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He stank the whole house out with his tobacco smoke.
[ترجمه گوگل]او تمام خانه را با دود تنباکوش بدبو کرد
[ترجمه ترگمان]تمام خانه را با دود توتون پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pond stank like a sewer.
[ترجمه گوگل]برکه مثل فاضلاب بوی تعفن می داد
[ترجمه ترگمان]برکه بوی فاضلاب می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The toilets stank to high heaven .
[ترجمه ک. ف] بوی گند دستشویی ها تا آسمان بالا رفته!
|
[ترجمه گوگل]توالت ها بوی بهشت ​​بلند می دهند
[ترجمه ترگمان] توالت ها گند زدند به بهشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The whole business stank of corruption.
[ترجمه گوگل]کل تجارت بوی فساد می داد
[ترجمه ترگمان]همه کسب و کارها بوی فساد می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The burnt meat stank the kitchen out.
[ترجمه گوگل]گوشت سوخته آشپزخانه را بدبو کرد
[ترجمه ترگمان]بوی گوشت سوخته از آشپزخانه به مشام می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her breath stank of garlic.
[ترجمه گوگل]نفسش بوی سیر می داد
[ترجمه ترگمان]نفسش بوی سیر می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their office layout stank to high-tech heaven.
[ترجمه گوگل]چیدمان دفتر آنها بوی بهشتی با فناوری پیشرفته می داد
[ترجمه ترگمان]layout office بوی بهشت با تکنولوژی بالا را می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It stank to high heaven of salt-fish and shit, the aforementioned by far the more offensive.
[ترجمه گوگل]این بوی بهشتی از ماهی های نمکی و کثافتی می داد، مواردی که در بالا ذکر شد بسیار توهین آمیزتر
[ترجمه ترگمان]، بوی گند ماهی و گوه می داد the تا دور از حد تهاجمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You stank the whole village out.
[ترجمه گوگل]کل دهکده را بدبو کردی
[ترجمه ترگمان] تو گند زدی به کل روستا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His clothes stank of cigarette smoke.
[ترجمه گوگل]لباسش بوی دود سیگار می داد
[ترجمه ترگمان]لباس هایش بوی سیگار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سد (اسم)
dyke, dike, dam, block, obstacle, barrier, wall, sluice, rampart, massif, stank, stoppage

مخزن (اسم)
store, reservoir, storeroom, storehouse, repository, pool, cache, warehouse, depot, tank, storage, repertory, fount, magazine, watering place, depository, fountain, stank, wareroom

استخر (اسم)
pool, lin, linn, watering place, lake, lough, swimming pool, stank

انگلیسی به انگلیسی

• stank is the past tense of stink.

پیشنهاد کاربران

بپرس