1. He can be quite stand-offish and rude, even to his friends.
[ترجمه گوگل]او حتی با دوستانش می تواند کاملاً بی ادب و بی ادب باشد
[ترجمه ترگمان]او می تواند کاملا خشک و خشن باشد، حتی برای دوستانش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Described by friends as somewhat shy or stand-offish, Cohen last year married Janet Langhart, a black television journalist.
[ترجمه گوگل]کوهن که توسط دوستانش تا حدودی خجالتی یا بیتفاوت توصیف میشود، سال گذشته با جانت لنگهارت، روزنامهنگار تلویزیونی سیاهپوست ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]\"کوهن\" سال گذشته با \"جانت Langhart\"، یک روزنامه نگار سیاه پوست، ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He suddenly sounded rather standoffish and said he would not need to be picked up.
[ترجمه گوگل]او ناگهان صدایی نسبتاً بیتفاوت به نظر میرسد و میگوید که نیازی به بلند کردن او نیست
[ترجمه ترگمان]ناگهان به نظرش غیر عادی آمد و گفت که لازم نیست او را انتخاب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Would he think her very rude and stand-offish now?
[ترجمه گوگل]آیا او اکنون او را بسیار بیادب و بیتفاوت میداند؟
[ترجمه ترگمان]ایا او فکر می کرد که او خیلی خشن و خشن است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Without wishing to be over-familiar but not to be stand-offish either, I put one hand on her shoulder.
[ترجمه گوگل]بدون اینکه بخواهم بیش از حد آشنا باشم، اما یک دستم را روی شانه او گذاشتم
[ترجمه ترگمان]یک دستش را روی شانه او گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We sociologists have had good reason to be stand-offish.
[ترجمه گوگل]ما جامعه شناسان دلایل خوبی برای بی اعتنایی داشته ایم
[ترجمه ترگمان] نباید دلیل خوبی برای ایستادن داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. You're not so stand-offish after all.
[ترجمه گوگل]بالاخره آنقدر هم بیتفاوت نیستی
[ترجمه ترگمان]تو اصلا مثل یک تکه ماهی خشک نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She was cold and stand-offish.
10. But the first lady of this portrait can also be a scold, stand-offish and sanctimonious.
[ترجمه گوگل]اما بانوی اول این پرتره میتواند یک سرزنشکننده، متکبر و مقدس هم باشد
[ترجمه ترگمان]اما بانوی اول این پرتره می تواند سرزنش آمیز، stand و sanctimonious باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Many may interpret such a self-centred approach as selfish or stand-offish - that is too bad.
[ترجمه گوگل]بسیاری ممکن است چنین رویکرد خود محوری را به عنوان خودخواهانه یا خودخواهانه تفسیر کنند - این خیلی بد است
[ترجمه ترگمان]بسیاری ممکن است این رویکرد خود محور را به عنوان خودخواه یا بایستند - که خیلی بد است تفسیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Mr. Blake looked uncordial and standoffish.
[ترجمه گوگل]آقای بلیک غیر صمیمانه و متزلزل به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]آقای \"بلیک\" هم \"uncordial\" و \"standoffish\" رو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Alice is a little standoffish when it comes to socializing.
[ترجمه گوگل]آلیس وقتی صحبت از معاشرت به میان میآید کمی بیتفاوت است
[ترجمه ترگمان]وقتی که مربوط به معاشرت های اجتماعی باشه، آلیس یه کم standoffish
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The previously standoffish IMF co - operates with the European Commission, national governments and the banks.
[ترجمه گوگل]صندوق بینالمللی پول که قبلاً متوقف شده بود، با کمیسیون اروپا، دولتهای ملی و بانکها همکاری میکند
[ترجمه ترگمان]پیش از این، صندوق بین المللی پول با کمیسیون اروپا، دولت های ملی و بانک ها هم کاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He was well - dressed and very standoffish.
[ترجمه گوگل]او خوب لباس پوشیده و بسیار بیتفاوت بود
[ترجمه ترگمان]اون خوب لباس پوشیده بود و خیلی هم غیر عادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید