standards

جمله های نمونه

1. auditing standards
موازین حسابرسی

2. moral standards
ضوابط اخلاقی

3. power-line standards
تیرهای سیم برق

4. rules and standards passed down from the elders
مقررات و معیارها از نیاکان دست به دست گشته است.

5. the same standards used in steel must in justice be applied to other industries
همان معیارهایی که در پولادسازی به کار گرفته می شود باید با بی غرضی در مورد صنایع دیگر هم اعمال شود.

6. the code of advertising standards and practices
نظامنامه ی معیارها و امور وابسته به آگهی های تجارتی

7. the dilution of our moral standards
تضعیف معیارهای اخلاقی ما

8. in this hospital they follow high standards of hygiene
در این بیمارستان از معیارهای بهداشتی سطح بالا پیروی می شود.

9. the upset of price and wage standards
به هم خوردن معیارهای قیمت و دستمزد

10. we should not allow our educational standards to become diluted
نباید اجازه دهیم معیارهای آموزشی ما دچار ضعف شوند.

11. we must resist the lowering of educational standards
بایستی با پایین آوردن معیارهای آموزشی مخالفت کنیم.

تخصصی

[برق و الکترونیک] استانداردها مدارکی که محدودیتهایی را در مواد و محصولات بسته به یکی از این موارداعمل می کنند . محدودیتهای ابعادی و دقت، وزن، ترکیب، مشخصه های الکتریکی و مکانیکی، قابلیت ایستادگی در برابر تنشهای محیطی ( مثلاً نوسانهای حرارتی، شوک رطوبتی و ارتعاش )، تکمیل، بازرسی و کنترل کیفیت، بسته بندی، طبقه بندی باربری و نام گذاری .

پیشنهاد کاربران

بپرس