1. Attempts to standardize English spelling have never been successful.
[ترجمه گوگل]تلاش برای استاندارد کردن املای انگلیسی هرگز موفقیت آمیز نبوده است
[ترجمه ترگمان]تلاش برای استانداردسازی املای زبان انگلیسی هرگز موفق نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We standardize parts such as rear-view mirrors, so that one type will fit any model of car we make.
[ترجمه گوگل]ما قطعاتی مانند آینه های دید عقب را استاندارد می کنیم، به طوری که یک نوع آن با هر مدل ماشینی که می سازیم مناسب باشد
[ترجمه ترگمان]ما بخش هایی مانند آینه نمای پشت را استاندارد می کنیم، به طوری که یک نوع با هر مدل ماشینی که می سازیم، جور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He understands that the government can not efficiently standardize an industry that literally changes by the minute.
[ترجمه گوگل]او میداند که دولت نمیتواند صنعتی را که به معنای واقعی کلمه لحظه به لحظه تغییر میکند استانداردسازی کند
[ترجمه ترگمان]او درک می کند که دولت نمی تواند به طور موثر یک صنعت را استاندارد کند که به معنای واقعی کلمه را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The committee hopes to standardize school curriculum and teaching techniques.
[ترجمه گوگل]این کمیته امیدوار است که برنامه درسی مدرسه و تکنیک های تدریس را استاندارد کند
[ترجمه ترگمان]این کمیته امیدوار است که برنامه درسی مدارس و تکنیک های تدریس را استاندارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Slove all users'application problems timely and standardize system operation.
[ترجمه گوگل]همه مشکلات برنامه کاربران را به موقع برطرف کنید و عملکرد سیستم را استاندارد کنید
[ترجمه ترگمان]استفاده از همه مشکلات برنامه کاربران به موقع و استاندارد سازی عملیات سیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In order to standardize the counting for imports and exports, especially for that of rare metals, it introduces China nonferrous metals assorting.
[ترجمه گوگل]به منظور استاندارد کردن شمارش واردات و صادرات، به ویژه برای فلزات کمیاب، مجموعه فلزات غیر آهنی چین را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]به منظور استاندارد سازی شمارش برای واردات و صادرات، به خصوص برای فلزات نایاب، فلزات nonferrous فلزات را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We need to regulate and standardize accounting firms and other intermediary service organizations.
[ترجمه گوگل]ما نیاز به تنظیم و استانداردسازی شرکت های حسابداری و سایر سازمان های خدماتی واسطه داریم
[ترجمه ترگمان]ما باید بنگاه های حسابداری و دیگر سازمان های خدماتی واسطه را منظم و استاندارد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In order to standardize the accounting of long-lived assets in practice, FASB and IASB issued related standards in 1995 and 199respectively.
[ترجمه گوگل]به منظور استانداردسازی حسابداری دارایی های با عمر طولانی در عمل، FASB و IASB استانداردهای مرتبط را به ترتیب در سال های 1995 و 199 صادر کردند
[ترجمه ترگمان]همچنین FASB و IASB به ترتیب با استانداردهای مربوط به سابقه در عمل، استانداردهای مربوط به سال های ۱۹۹۵ و ۱۹۹ را صادر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. One of the biggest reasons to standardize consistently UID and GID numbers across all servers is so that you can move to a central authentication system, such as LDAP.
[ترجمه گوگل]یکی از بزرگترین دلایل برای استاندارد کردن اعداد UID و GID به طور مداوم در همه سرورها این است که بتوانید به یک سیستم احراز هویت مرکزی مانند LDAP بروید
[ترجمه ترگمان]یکی از بزرگ ترین دلایل استاندارد کردن numbers consistently و شناسه کاربر در تمام سرورها طوری است که شما می توانید به سیستم تایید مرکزی مثل LDAP حرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There's a lot you can't standardize and stick into an electronic format, " said Ms. Yokota, who has lectured on how to decide when a child's book is best suited for digital or print format.
[ترجمه گوگل]خانم یوکوتا، که درباره نحوه تصمیمگیری بهترین کتاب کودک برای فرمت دیجیتال یا چاپی سخنرانی کرده است، گفت: خیلی چیزها را نمیتوانید استاندارد کنید و در قالب الکترونیکی بچسبانید
[ترجمه ترگمان]خانم Yokota که درباره نحوه تصمیم گیری در مورد زمانی که یک کتاب کودک برای فرمت دیجیتال یا چاپ مناسب است، سخنرانی کرده است، گفت: \" تعداد زیادی وجود دارد که نمی توانید آن را استاندارد کنید و به فرمت الکترونیکی بچسبانید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Standardize the product cost structure and cost reduction.
[ترجمه گوگل]استاندارد سازی ساختار هزینه محصول و کاهش هزینه
[ترجمه ترگمان]اصلاح ساختار هزینه محصول و کاهش هزینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Prepare and standardize the validation procedures and documents for equipment and system.
[ترجمه گوگل]روش ها و اسناد اعتبار سنجی تجهیزات و سیستم را آماده و استاندارد کنید
[ترجمه ترگمان]آماده سازی و استاندارد سازی رویه های اعتبار سنجی و اسناد برای تجهیزات و سیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Objective To standardize each cultivation sector even whole cultivating course of Desmodium styracifolium ( Osb . ) Merr.
[ترجمه گوگل]هدف استاندارد کردن هر بخش کشت حتی کل دوره کشت Desmodium styracifolium (Osb ) Merr
[ترجمه ترگمان]هدف استاندارد سازی هر بخش کاشت حتی در طول دوره پرورش Desmodium styracifolium (Osb)merr
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It is important to standardize nurses'practice of the informed consent procedure on patients with schizophrenia.
[ترجمه گوگل]استاندارد کردن عملکرد پرستاران از روش رضایت آگاهانه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]استانداردسازی تمرین پرستاران از روش رضایت آگاهانه بر روی بیماران مبتلا به شیزوفرنی، مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The third step is to standardize the signal, which can standardize the sampling point number and the size of different product forms.
[ترجمه گوگل]مرحله سوم استاندارد کردن سیگنال است که می تواند شماره نقطه نمونه برداری و اندازه اشکال مختلف محصول را استاندارد کند
[ترجمه ترگمان]سومین مرحله استاندارد کردن سیگنال است، که می تواند تعداد نقطه نمونه برداری و اندازه اشکال مختلف محصول را استاندارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید