stand trial

جمله های نمونه

1. Gein did not stand trial but lived out his days in a mental asylum.
[ترجمه گوگل]گین محاکمه نشد اما روزهای خود را در یک آسایشگاه روانی گذراند
[ترجمه ترگمان]Gein محاکمه را تحمل نکرد، بلکه روزها را در آسایشگاه روانی به سر برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She will stand trial / go on trial for fraud.
[ترجمه گوگل]او محاکمه می شود / به اتهام کلاهبرداری محاکمه می شود
[ترجمه ترگمان]او در دادگاه حاضر خواهد شد \/ محاکمه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The men are due to stand trial on a drugs charge.
[ترجمه گوگل]این افراد قرار است به اتهام مواد مخدر محاکمه شوند
[ترجمه ترگمان]این مردان قرار است در مورد اتهام مواد مخدر محاکمه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Three people are to stand trial over the deaths of a young couple.
[ترجمه گوگل]قرار است سه نفر به دلیل مرگ یک زوج جوان محاکمه شوند
[ترجمه ترگمان]سه نفر در حال محاکمه بر سر مرگ یک زوج جوان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The accused was ordered to stand trial on a number of charges.
[ترجمه گوگل]متهم به اتهامات متعددی محاکمه شد
[ترجمه ترگمان]به متهمان دستور داده شد تا در برابر تعدادی از اتهامات محاکمه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A psychiatrist said McKibben was competent to stand trial .
[ترجمه گوگل]یک روانپزشک گفت مک کیبن برای محاکمه صلاحیت دارد
[ترجمه ترگمان]یک روانشناس گفت که McKibben صلاحیت رسیدگی به دادگاه را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Two other men are to stand trial next month for their part in the bombing.
[ترجمه گوگل]دو مرد دیگر قرار است ماه آینده به دلیل نقش خود در بمب گذاری محاکمه شوند
[ترجمه ترگمان]دو مرد دیگر در ماه آینده برای شرکت در این بمب گذاری محاکمه خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Psychiatrists said he was fit to stand trial .
[ترجمه گوگل]روانپزشکان گفتند که او شایسته محاکمه است
[ترجمه ترگمان]Psychiatrists گفت که او برای محاکمه مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hubbard was declared mentally unfit to stand trial.
[ترجمه گوگل]هابارد از نظر روانی برای محاکمه ناتوان اعلام شد
[ترجمه ترگمان]اعلام شد که از نظر روانی برای تحمل محاکمه نامناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gresham will stand trial for murder.
[ترجمه گوگل]گرشام به جرم قتل محاکمه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]Gresham دادگاه برای قتل محاکمه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Two drivers stand trial over deaths of five young people.
[ترجمه گوگل]دو راننده به دلیل مرگ پنج جوان محاکمه می شوند
[ترجمه ترگمان]دو راننده در حال محاکمه بر سر مرگ پنج نفر جوان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dortch-Okara, who in August found Salvi competent to stand trial, refused to let Salvi release the statement.
[ترجمه گوگل]دورچ-اوکارا، که در ماه اوت سالوی را شایسته محاکمه دانست، از انتشار بیانیه سالوی خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]Dortch - Okara که در ماه اوت Salvi صلاحیت برای محاکمه را پیدا کرد، اجازه نداد که Salvi این بیانیه را منتشر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was due to stand trial for spreading Kurdish propaganda.
[ترجمه گوگل]او قرار بود به دلیل تبلیغ کردی محاکمه شود
[ترجمه ترگمان]قرار بود او برای پخش تبلیغات کردی محاکمه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Salvi has been declared mentally competent to stand trial Feb.
[ترجمه گوگل]سالوی صلاحیت ذهنی برای محاکمه در فوریه اعلام شده است
[ترجمه ترگمان]Salvi به لحاظ ذهنی صلاحیت دار شدن در جلسه محاکمه را دارا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Price was found mentally incompetent to stand trial.
[ترجمه گوگل]پرایس از نظر ذهنی برای محاکمه ناتوان تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که پرایس از نظر روانی نالایق بوده که محاکمه را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• go through a court sentence

پیشنهاد کاربران

قرار گرفتن یا حاضر شدن در دادگاه
be judged in a court of law
منبع دیکشنری لانگمن
محاکمه شدن

بپرس