پا پس نکشیدن��������
There were some disagreement; but i stood my ground and convinced them that my approach was the best. . .
... [مشاهده متن کامل]
سربازان پا پس نکشیدند و تا آخرین نفرات جنگیدند.
بعد از سه ساعت صحبت کردن ، مادرم هنوز رو حرف خودش بود یا نظرش عوض نشده بود.
@لَنگویچ
نپذیرفتن عوض کردن نظر و رفتار
روی حرف یا موضع خود ایستادن، پا پس نکشیدن