معنی: حاضر بودن، جانشین، کشیک، دم دست بودن اماده خدمت، دم دستی، عوضیمعانی دیگر: 1- آماده بودن، حاضر ایستادن 2- منتظر سوار شدن بودن 3- کمک کردن، پشتیبانی کردن 4- به قول خود وفا کردن، وفادار ماندن 5-به سیاست یا خط مشی خود ادامه دادن 6- شاهد بودن، حضور داشتن 7- (رادیو و تلویزیون و غیره) گوش به زنگ بودن، آماده ی عمل یا سخن پراکنی بودن، دم دست، دم دست بودن اماده خدمت، (شخص یا چیز) آماده ی کار، آماده ی کاربرد، همیشه حاضر، زاپاس، ذخیره، کمکی، (هواپیما و غیره) مسافری که اگر جا باشد سوار خواهد شد، مسافری که صندلی او مسجل نیست
• (1)تعریف: a person or thing that is always ready or available.
• (2)تعریف: the state of being in readiness, as an airline traveler who waits for a space made available by a cancellation.
صفت ( adjective )
• : تعریف: available for emergency use.
جمله های نمونه
1. on standby
(مسافر) در انتظار سوار شدن در صورت بودن جا،در لیست انتظار
2. Cabin crew, please stand by for takeoff.
[ترجمه امین] افراد کابین، لطفا برای پرواز آماده شوید
|
[ترجمه گوگل]خدمه کابین، لطفا برای برخاستن منتظر بمانید [ترجمه ترگمان] کابین خلبان، لطفا آماده پرواز باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It takes anyone to stand by your side at your best. But it takes a special one to stand by your side at your worst.
[ترجمه دکتر علم الهدایی] در خوشیها و بهترین شرایط هر کسی کنار شما می ایستد ولی در شرایط سخت و دشوار فقط یک فرد خاص در کنار شما می ایستد نه هر کسی!
|
[ترجمه گوگل]لازم است هر کسی در بهترین حالت در کنار شما بایستد اما برای اینکه در بدترین حالت در کنار شما بایستد نیاز به یک فرد خاص است [ترجمه ترگمان]به هر حال هر کسی رو میخواد که کنارت باشه اما فرد خاصی را در کنار شما در بدترین حالت قرار می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I'll stand by you whatever happens.
[ترجمه Suzan] هر اتفاقی که بیفتد من به تو وفادار میمانم
|
[ترجمه گوگل]هر اتفاقی بیفته کنارت می ایستم [ترجمه ترگمان]هر اتفاقی که بیفته من کنارت می مونم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She has vowed to stand by her husband during his trial.
[ترجمه گوگل]او عهد کرده است که در طول دادگاه در کنار شوهرش باشد [ترجمه ترگمان]او قول داده است که در طی محاکمه در کنار همسرش بایستد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He would not stand by and let his pet project be killed off.
[ترجمه گوگل]او نمی ایستاد و اجازه نمی داد پروژه حیوان خانگی اش از بین برود [ترجمه ترگمان]او حاضر نبود بایستد و اجازه دهد که پروژه his کشته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. How can you stand by and see him accused of something he didn't do?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانی کنار بایستی و ببینی که او به خاطر کاری که انجام نداده متهم می شود؟ [ترجمه ترگمان]چطور میتونی اینجا وایسی و اون رو به خاطر کاری که انجام نداده ببینی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was content to stand by as an impassive spectator.
[ترجمه گوگل]او راضی بود که به عنوان یک تماشاگر بی حوصله در کنارش بایستد [ترجمه ترگمان]راضی بود به عنوان یک تماشاگر خونسرد بماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I'm not going to stand by and see her hurt.
[ترجمه گوگل]قرار نیست کنار بایستم و ببینم که او آسیب دیده است [ترجمه ترگمان]من نمی خواهم کنار بایستم و او را ببینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. How can you stand by and let him treat his dog like that?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید کنار بایستید و اجازه دهید او با سگش اینطور رفتار کند؟ [ترجمه ترگمان]چطور می تونی اینجا وایسی و بذاری با سگش مثل اون رفتار کنه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I stand by what I said earlier.
[ترجمه M.Kh] من پای حرفی که زدم هستم.
|
[ترجمه گوگل]من به آنچه قبلا گفتم پایبند هستم [ترجمه ترگمان]من کنار چیزی که قبلا گفتم ایستادم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If you have once made a decision, stand by it, don't allow yourself to be argued round.
[ترجمه گوگل]اگر یک بار تصمیمی گرفته اید، پای آن بایستید، به خودتان اجازه ندهید که مورد بحث و جدل قرار بگیرید [ترجمه ترگمان]اگر زمانی تصمیم گرفته اید، کنار آن بایستید، به خودتان اجازه ندهید که دور هم بحث شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. If you have once made a decision,stand by it;don't allow yourself to be argued around.
[ترجمه گوگل]اگر یک بار تصمیمی گرفته اید، پای آن بایستید؛ به خودتان اجازه ندهید که در اطرافتان جر و بحث شود [ترجمه ترگمان]اگر زمانی تصمیم گرفته اید، کنار آن بایستید؛ به خودتان اجازه بحث در اطراف را ندهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I stand by the statement I made earlier - there is no reason for the minister to resign.
[ترجمه گوگل]من بر گفتهای که قبلاً گفتهام ایستادهام - دلیلی برای استعفای وزیر وجود ندارد [ترجمه ترگمان]من با اظهاراتی که قبلا انجام دادم، ایستاده ام - هیچ دلیلی وجود ندارد که وزیر استعفا دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. You cannot stand by and allow such a thing.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید بایستید و اجازه چنین چیزی را بدهید [ترجمه ترگمان]تو نمی توانی چنین چیزی را تحمل کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. A special team of police were kept on standby .
[ترجمه گوگل]تیم ویژه پلیس در حالت آماده باش نگه داشته شدند [ترجمه ترگمان]یک تیم ویژه پلیس در حالت آماده باش بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. He sat through the trial as a standby juror.
[ترجمه گوگل]او به عنوان هیئت منصفه آماده به کار در دادگاه شرکت کرد [ترجمه ترگمان]او نیز مانند اعضای هیات منصفه در دادگاه حضور داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Keep some candles as a standby in case the power fails.
[ترجمه گوگل]در صورت قطع برق، تعدادی شمع را در حالت آماده به کار نگه دارید [ترجمه ترگمان]کمی شمع به عنوان یک حالت آماده به کار برای زمانی که قدرت شکست می خورد، نگه دارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Board games are a good standby to keep the children amused if the weather is bad.
[ترجمه گوگل]بازیهای رومیزی آمادهباش خوبی برای سرگرم کردن کودکان در صورت بد بودن آب و هوا هستند [ترجمه ترگمان]بازی های تخته ای آماده نگه داشتن کودکان در صورت بد بودن آب و هوا هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. Magda was going to fly standby.
[ترجمه گوگل]ماگدا قرار بود در حالت آماده باش پرواز کند [ترجمه ترگمان]Magda آماده پرواز بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. The emergency services were put on standby after a bomb warning.
[ترجمه گوگل]نیروهای اورژانس پس از هشدار بمب در حالت آماده باش قرار گرفتند [ترجمه ترگمان]خدمات اورژانس بعد از هشدار بمب در حالت آماده باش قرار گرفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. He was put on standby for the flight to New York.
[ترجمه گوگل]او برای پرواز به نیویورک در حالت آماده باش قرار گرفت [ترجمه ترگمان]اون منتظر پرواز به نیویورک بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Two divers work together while a standby diver remains on the surface.
[ترجمه گوگل]دو غواص با هم کار می کنند در حالی که یک غواص آماده به کار روی سطح باقی می ماند [ترجمه ترگمان]دو غواص با هم کار می کنند در حالی که یک غواص آماده به کار در سطح باقی می ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. He was on standby for the flight to New York.
[ترجمه گوگل]او برای پرواز به نیویورک در حالت آماده باش بود [ترجمه ترگمان]منتظر پرواز به نیویورک بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. There are standby generators but these usually only have to work for a few hours a year during power cuts.
[ترجمه گوگل]ژنراتورهای آماده به کار وجود دارند، اما معمولاً در طول قطع برق فقط چند ساعت در سال کار می کنند [ترجمه ترگمان]ژنراتورهای آماده به کار هم وجود دارند، اما معمولا فقط باید برای چند ساعت در طول کاهش قدرت کار کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. They offer 70 hours' standby time, 2hr 50min talk time, and 15 ring tones.
[ترجمه گوگل]آنها 70 ساعت زمان آماده به کار، 2 ساعت و 50 دقیقه زمان مکالمه و 15 زنگ را ارائه می دهند [ترجمه ترگمان]آن ها ۷۰ ساعت زمان آماده به کار، ۲ ساعت ۵۰ دقیقه، و ۱۵ آهنگ صدا را پیشنهاد می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. We can put you on standby .
[ترجمه گوگل]ما می توانیم شما را در حالت آماده باش قرار دهیم [ترجمه ترگمان]ما می تونیم تو رو در حالت آماده باش قرار بدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. Hospitals are on standby ready to deal with casualties being flown in from the crash site.
[ترجمه گوگل]بیمارستان ها برای مقابله با مصدومانی که از محل سقوط هواپیما به داخل هواپیما منتقل می شوند، آماده باش هستند [ترجمه ترگمان]بیمارستان ها آماده مقابله با تلفات ناشی از سقوط هواپیما هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. The troops are on 24-hour standby .
[ترجمه گوگل]نیروها 24 ساعته در حالت آماده باش هستند [ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی در حال آماده باش هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[برق و الکترونیک] انتظار در خواست انتظار برای پیام بعدی که با فاصله ی زمانی کوتاهی ارسال خواهد شد . [مهندسی گاز] یدکی، آماده بخدمت [برق و الکترونیک] آماده باش
انگلیسی به انگلیسی
• state of readiness; be on the alert; support; stand alongside; in case of emergency one who is dependable and reliable; something which can be relied upon; person or thing that serves as a substitute a standby is something or someone that is always ready to be used if it is needed. if something or someone is on standby, they are ready to be used when they are needed. a standby ticket for the theatre or a plane journey is a cheap ticket that is sometimes available just before the performance starts or the plane leaves. if a country is in great need of money, it can apply to the international monetary fund for access to funds which can be drawn on when necessary. this is called a standby arrangement or standby credit.
پیشنهاد کاربران
To stand by a claim means to support or defend it, especially in the face of criticism or doubt. ایستادن/پافشاری کردن بر یک ادعا، حمایت یا دفاع از آن است، به ویژه در مواجهه با انتقاد یا تردید. مثال ها؛ ... [مشاهده متن کامل]
“I stand by my statement that I saw a UFO last night. ” A person might say, “I stand by my claim that I deserve a promotion because of my hard work. ” In a heated argument, someone might assert, “I’ll stand by my claim that you’re wrong until you can prove otherwise. ”
سر چیزی بودن یا ماندن ( قول ، توافق ، حرف یا . . . ) مثال : I stand by what I said earlier معنی : من سر چیزی که قبلتر گفتم هستم
حمایت کردن
معنای دوستان: - دست رو دست گذاشتن و بیکار نشستن - منتظر ماندن و کاری نکردن 💠 US to begin aid airdrops into Gaza but critics dismiss effort as inadequate . . . We should be getting hundreds of trucks in, not just several, ” he said. “And I won’t stand by, we won’t let up and we’re … trying to pull out every stop we can to get more assistance in. ... [مشاهده متن کامل]
منتظر ماندن برای اطلاعات بیشتر
دست رو دست گذاشتن
stand by ایستاده به پا ایستَند پای ، پای ایستَند 》 stand = ایستند پارسی ست ، این ریختار را در واژه هایی چون : رَوَند ، سَرَند ، شَوَند ، خورَند . . . هم داریم؛ by = سورِشِ / صورت پای است 《
stand - by ( رایانه و فنّاوری اطلاعات ) واژه مصوب: آمادهبهکار تعریف: وضعیتی که در آن دستگاه آمادۀ استفاده باشد، ولی از آن استفاده نشود
پایبند بودن
جانشین اماده بودن
جانشین
پای چیزی ایستادن مسئولیت / عواقب چیزی را پذیرفتن در مورد چیزی ثابت قدم بودن و نظر خود را عوض نکردن پا پس نکشیدن
دست رو دست گذاشتن، بیکار نشستن
an operational mode of an electrical appliance in which the power is switched on but the appliance is not actually functioning حالت نیمه خاموش ( سیستم ها یا وسایلِ /الکترونیکی/برقی /. . . کامپیوتر ) ... [مشاهده متن کامل]
حالتی که دستگاه روشن ولی نمیشه باهاش کار کرد و حداقل انرژی یا نیرو را مصرف میکند. Put all secondary systems on stand by! Star Trek TOS
آماده ی به کار، آماده باش
حمایت کردن، وفادار بودن
Stand by sb پای کسی ایستادن
اماده به کار. حاضر بودن. دم دست بودن. حالت اماده به کار . خدمت