stamping

جمله های نمونه

1. a machine for stamping bicycle mudguards
ماشینی برای پرس کردن گلگیر دوچرخه

2. the horses were stamping and neighing
اسب ها پا بر زمین می کوبیدند و شیهه می کشیدند.

3. She stood at the bus stop stamping her feet .
[ترجمه گوگل]او در ایستگاه اتوبوس ایستاده بود و پاهایش را کوبید
[ترجمه ترگمان]او در اتوبوس ایستاد و پاهایش را به زمین کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The little boy was stamping his foot and refusing to take his medicine.
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو در حال کوبیدن پایش بود و از خوردن داروهایش امتناع می کرد
[ترجمه ترگمان]پسر کوچک پایش را به زمین می کوبید و از خوردن دارو خودداری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He received the original ban last week after stamping on the referee's foot during the supercup final.
[ترجمه گوگل]او هفته گذشته پس از ضربه زدن به پای داور در فینال سوپرجام، محرومیت اصلی را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او هفته گذشته پس از کوبیدن پای داور در طی مسابقه نهایی supercup، ممنوعیت اصلی را دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She stood by the road, stamping her feet to stay warm.
[ترجمه گوگل]کنار جاده ایستاد و پاهایش را کوبید تا گرم بماند
[ترجمه ترگمان]کنار جاده ایستاد و پاهایش را به زمین می کوبید تا گرم بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I wish those people upstairs would stop stamping .
[ترجمه گوگل]ای کاش آن مردم طبقه بالا دست از مهر زدن بردارند
[ترجمه ترگمان] ای کاش اون آدم هایی که طبقه بالا کار میکردن جلوی لگد زدن رو بگیرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I tried stamping my feet to keep warm.
[ترجمه گوگل]سعی کردم برای گرم نگه داشتن پاهام کوبیدم
[ترجمه ترگمان]سعی کردم پاهایم را گرم نگه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The audience were stamping and cheering.
[ترجمه گوگل]حضار در حال تشویق و تشویق بودند
[ترجمه ترگمان]تماشاچی ها با شور و شوق به زمین می افتادند و تشویق می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With Rangers two goals up, Baxter was stamping his mazy authority on the game.
[ترجمه گوگل]با دو گل به ثمر رساندن رنجرز، باکستر اقتدار حیرت انگیز خود را بر بازی اعمال می کرد
[ترجمه ترگمان]با دو گل تیم رنجرز، باکستر، بر روی این بازی، mazy خود را به زمین می کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It would have been like stamping on a little bird you watch learning to fly.
[ترجمه گوگل]مثل این بود که روی پرنده‌ای کوچولو می‌کوبید که در حال یادگیری پرواز هستید
[ترجمه ترگمان]مثل کوبیدن بر پرنده کوچکی است که یاد می گیری پرواز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. People were stamping their feet and putting their hands in their armpits against the chill of an open, starry night.
[ترجمه گوگل]مردم پاهایشان را می کوبند و دستانشان را در زیر بغلشان در برابر سرمای یک شب پر ستاره و باز می گذاشتند
[ترجمه ترگمان]مردم پای خود را به زمین می کوبیدند و دست هایشان را در زیر سرمای یک شب پر ستاره نشان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The machines made a factory din, like a stamping plant maybe.
[ترجمه گوگل]ماشین‌ها غوغای کارخانه‌ای درست می‌کردند، شاید مثل یک کارخانه مهر زنی
[ترجمه ترگمان]ماشین ها، مثل یک گیاه مهر گیاه، یک کارخانه به صدا در آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She pictured the man stamping down through his pub, irate and duty-bound.
[ترجمه گوگل]او مردی را به تصویر کشید که خشمگین و مقید به انجام وظیفه در میخانه اش به زمین می خورد
[ترجمه ترگمان]او مرد را در حالی که از درون بار به زمین می کوبید، خشمگین و وظیفه خود را به زمین می کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Miguel turned away, stamping out his cigarette, facing the wall like it was his future.
[ترجمه گوگل]میگل رویش را برگرداند و سیگارش را بیرون آورد و رو به دیوار بود که انگار آینده اوست
[ترجمه ترگمان]میگوئل ورق زد، سیگارش را بیرون کشید و به دیوار خیره شد، انگار که آینده اش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[مهندسی گاز] قالبگیری )فلزات(
[ریاضیات] مهر زنی، ماتریس کاری، فشار کاری، پرس کاری، گرم کوبی

انگلیسی به انگلیسی

• attaching of stamps; imprinting; trampling

پیشنهاد کاربران

استمپینگ [واژه ی فارسی پیش نهاد نشده است و همین اصطلاح در صنعت رایج است] قطعات پرسی ( برشِ خورده ی پرِسی ) از ورق نازک
stamping
تمدید کتاب در کتابخانه
stamping parts
قطعات پِرِسی ( در خودرو )

بپرس