1. Marathon runners need plenty of stamina.
[ترجمه گوگل]دوندگان ماراتن به استقامت زیادی نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]دوندگان ماراتون به بنیه زیادی نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She didn't have the stamina to complete the course.
[ترجمه گوگل]او استقامت لازم برای تکمیل دوره را نداشت
[ترجمه ترگمان]اون بنیه رو نداشت که مسیر رو کامل کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She had the strength and stamina to take the lead and win the gold medal.
[ترجمه گوگل]او قدرت و استقامتی داشت که پیش قدم شود و مدال طلا را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او قدرت و استقامت را داشت که سرب را بردارد و مدال طلا را ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You need stamina to be a long-distance runner.
[ترجمه گوگل]برای اینکه یک دونده مسافت طولانی باشید به استقامت نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به استقامت نیاز دارید تا یک دونده دور از فاصله باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. These exercises build muscle and increase stamina.
[ترجمه گوگل]این تمرینات عضله سازی می کند و استقامت را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]این تمرینات استقامت ماهیچه ای ایجاد می کنند و استقامت و استقامت را افزایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was a man of stupendous stamina and energy.
[ترجمه گوگل]او مردی با استقامت و انرژی فوق العاده بود
[ترجمه ترگمان]او مردی با استقامت و استقامت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Giving up smoking had a magical effect on his stamina.
[ترجمه گوگل]ترک سیگار تأثیری جادویی بر استقامت او داشت
[ترجمه ترگمان]رها کردن سیگار، تاثیر جادویی در استقامت او داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The long climb tested our fitness and stamina.
[ترجمه گوگل]صعود طولانی آمادگی و استقامت ما را آزمایش کرد
[ترجمه ترگمان]صعود طولانی تناسب اندام و بنیه ما را آزمایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It was a test of his stamina and resolve.
[ترجمه گوگل]این آزمایشی برای استقامت و عزم او بود
[ترجمه ترگمان]اون یه آزمایش از استقامت و تصمیمش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Aerobic exercise helps to build up stamina.
[ترجمه گوگل]ورزش هوازی به افزایش استقامت کمک می کند
[ترجمه ترگمان]ورزش کردن به استقامت و استقامت کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You have to have a lot of stamina to be a top-class dancer.
[ترجمه گوگل]برای اینکه یک رقصنده درجه یک باشید باید استقامت زیادی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]شما باید استقامت و استقامت زیادی داشته باشید تا یک رقاص درجه بالا باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The triathlon is a great test of stamina.
[ترجمه گوگل]ورزش سه گانه یک آزمون عالی برای استقامت است
[ترجمه ترگمان]مسابقه سه گانه یک آزمون بزرگ از استقامت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It takes stamina to run a marathon.
[ترجمه گوگل]دویدن ماراتن به استقامت نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]انجام یک ماراتن به استقامت نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He runs every day to hone his stamina.
[ترجمه گوگل]او هر روز می دود تا استقامت خود را تقویت کند
[ترجمه ترگمان]اون هر روز راه میره که his رو پرورش بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The husky is unequalled for stamina and endurance.
[ترجمه گوگل]هاسکی از نظر استقامت و استقامت بی نظیر است
[ترجمه ترگمان]سگ اسکیمو به خاطر استقامت و استقامت بی همانند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید