stalls


معنی: اصطبل

مترادف ها

اصطبل (اسم)
stable, mew, stalls

پیشنهاد کاربران

دکه
دکه کوچک فروشگاهی در خیابان
و ردیف صندلی های روبروی صحنه در طبقه اصلی در تئاتر
the seats on the main level of a theater in front of the stage
مغازه کوچک سر باز ( در فضای آزاد )
توقف خودرو ( معمولاً به دلیل اضافه بار روی موتور، خودرو متوقف می شود. )
بازارچه روباز حاوی دکه های فروش اقلام متنوع
غرفه های بزرگ برای فروش کالا
واماندگی{هوافضا - هوانوردی}

بپرس