staleness


کهنگی، شب ماندگی

جمله های نمونه

1. But there is no sign of staleness: the performances at the Haymarket are terrific in their strength.
[ترجمه گوگل]اما هیچ نشانه ای از کهنگی وجود ندارد: اجراها در Haymarket از نظر قدرت فوق العاده هستند
[ترجمه ترگمان]اما هیچ نشانی از staleness وجود ندارد: عملکرد در Haymarket در قدرت آن ها عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The data staleness introduced by the cache needs to be understood by cache users, and can be alleviated by a cache data refresh policy.
[ترجمه گوگل]کهنگی داده های معرفی شده توسط کش باید توسط کاربران کش درک شود و می توان با یک سیاست به روز رسانی داده های حافظه پنهان آن را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات ارایه شده توسط حافظه نهان باید توسط کاربران حافظه نهان درک شود و می تواند با یک سیاست تازه سازی داده حافظه نهان درمان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For each application, there is an acceptable level of "staleness" in the data.
[ترجمه گوگل]برای هر برنامه، سطح قابل قبولی از "بیاتی" در داده ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای هر کاربرد، سطح قابل قبولی از \"staleness\" در داده ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Batch job updates result in staleness of some less important data, but can make data updates much faster and simpler.
[ترجمه گوگل]به‌روزرسانی‌های دسته‌ای کار منجر به کهنگی برخی از داده‌های کمتر مهم می‌شود، اما می‌تواند به‌روزرسانی داده‌ها را بسیار سریع‌تر و ساده‌تر کند
[ترجمه ترگمان]به روزرسانی های کار به staleness برخی از داده های مهم کم تر منجر می شوند، اما می توانند به روزرسانی داده ها بسیار سریع تر و ساده تر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then the staleness of the air drove Shepelev out.
[ترجمه گوگل]سپس کهنگی هوا، شپلف را بیرون کرد
[ترجمه ترگمان]سپس صدای staleness هوا به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tania : That staleness be a byword from the Urals, it makes no significance to me.
[ترجمه گوگل]تانیا: این کهنگی کلمه ی اورال است، برای من اهمیتی ندارد
[ترجمه ترگمان]به عقیده من این امر موجب عبرت دیگران می شود و اهمیتی برای من نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That is the first sign of staleness.
[ترجمه گوگل]این اولین نشانه بیاتی است
[ترجمه ترگمان]این اولین نشانه of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She tried to disguise the staleness of the bread by toasting it.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با برشته کردن نان، بیات بودن آن را پنهان کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد با برشته کردن آن تکه نان را پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The technology can put off grain staleness and control the insects and moulds, save cost and labour compared with turning grain and achieve good economic and social efficiency.
[ترجمه گوگل]این فناوری می تواند بیاتی غلات را متوقف کند و حشرات و کپک ها را کنترل کند، در هزینه و نیروی کار در مقایسه با تراشکاری غلات صرفه جویی کند و به کارایی اقتصادی و اجتماعی خوبی دست یابد
[ترجمه ترگمان]این فن آوری می تواند دانه های گندم را خاموش کرده و حشرات و قالب ها را کنترل کند، هزینه و نیروی کار را در مقایسه با تبدیل دانه و دستیابی به کارایی خوب اقتصادی و اجتماعی حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For others there may be a lack of preferment and other problems of staleness and complacency.
[ترجمه گوگل]برای دیگران ممکن است فقدان ترجیح و سایر مشکلات بیات و رضایت وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]برای برخی دیگر، ممکن است عدم ارتقا و مشکلات دیگر of و complacency وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is one big difference here: We have to be careful about staleness.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک تفاوت بزرگ وجود دارد: ما باید مراقب بیات بودن باشیم
[ترجمه ترگمان]در اینجا یک تفاوت بزرگ وجود دارد: ما باید در مورد staleness محتاط باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The economic crisis or world flu virus are no excuses for staleness . What we are doing is to exceed our past achievement.
[ترجمه گوگل]بحران اقتصادی یا ویروس آنفولانزای جهانی هیچ بهانه ای برای کهنگی نیست کاری که ما انجام می دهیم فراتر رفتن از دستاوردهای گذشته است
[ترجمه ترگمان]بحران اقتصادی یا ویروس آنفلوآنزای جهانی هیچ بهانه ای برای staleness نیست کاری که ما انجام می دهیم این است که از موفقیت گذشته خود تجاوز کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Baroness : [ Snake Eyes is mass their car ] He staleness hit presented up.
[ترجمه گوگل]بارونس: [چشم‌های مار، ماشین خود را جمع‌آوری می‌کند] او ضربه بیات را ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]بارونس: [ چشم های مار ] [ از مار ] [ their ] [ their ] [ their ] [ their ] است ] او به او ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lack of freshness, oldness, dryness, moldiness

پیشنهاد کاربران

بی حوصلگی
بی علاقگی
کهنگی
بوگرفتگی
بیات شدگی
staleness ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: بیاتی
تعریف: حالت از بین رفتن تازگی مواد غذایی براثر تغییر ساختار نشاسته
فرسودگی

بپرس