• (1)تعریف: to put (a person or place) under surveillance, esp. by police officers.
• (2)تعریف: to assign (a police officer or the like) to such surveillance duty.
اسم ( noun )
• : تعریف: an instance or the practice of surveillance of a place, usu. by police officers, in order to prevent a crime, apprehend a wanted person, or the like.
جمله های نمونه
1. We went to the show early to stake out a good spot.
[ترجمه رسول قنبری] زودتر راه افتادیم سمت [سالن] نمایش تا جای خوب گیرمون بیاد.
|
[ترجمه گوگل]ما زود به نمایش رفتیم تا یک نقطه خوب را مشخص کنیم [ترجمه ترگمان]ما به برنامه اولیه رفتیم که یه جای خوب رو به هم بزنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Some critics say Bush can't stake out his positions on issues because he doesn't have any.
[ترجمه رسول قنبری] برخی متنقدان می گویند که بوش نمی تواند جایگاه خود را حفظ کند چرا که اصلا جایگاهی ندارد.
|
[ترجمه گوگل]برخی از منتقدان می گویند بوش نمی تواند مواضع خود را در مورد مسائل مطرح کند، زیرا او هیچ موضعی ندارد [ترجمه ترگمان]برخی از منتقدان می گویند که بوش نمی تواند مواضع خود را در مورد مسائل مطرح کند، زیرا او کسی ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A few intrepid explorers stake out some new, unexplored territory.
[ترجمه گوگل]چند کاوشگر بی باک قلمروی جدید و ناشناخته را کشف می کنند [ترجمه ترگمان]چند تن از کاشفان بی باک، یک سرزمین کشف نشده و کشف نشده را به خطر انداختند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It's wise stake out each freed prisoner for a few months after out of prison.
[ترجمه گوگل]عاقلانه است که هر یک از زندانیان آزاد شده را برای چند ماه پس از خارج شدن از زندان بیرون بکشید [ترجمه ترگمان]عاقلانه است که هر یک از زندانیان آزاد شده را چند ماه بعد از زندان آزاد کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It's the males that stake out their territories and scratch out a nest.
[ترجمه گوگل]این نرها هستند که قلمروهای خود را بیرون می کشند و لانه ای را می خراشند [ترجمه ترگمان]مردانی هستند که قلمرو خود را از بین می برند و لانه می سازند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Each player tries to stake out territory and surround his opponent.
[ترجمه گوگل]هر بازیکن سعی می کند قلمرو خود را به خطر بیندازد و حریف خود را احاطه کند [ترجمه ترگمان]هر بازیکن می کوشد تا از قلمرو خود خارج شود و حریف خود را محاصره کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But I want to stake out a claim to those old dishes from France: I've always loved them and they fit in fine with the dishes I have now.
[ترجمه گوگل]اما من میخواهم ادعایی درباره آن غذاهای قدیمی فرانسوی داشته باشم: من همیشه آنها را دوست داشتهام و با ظروفی که اکنون دارم هماهنگ هستند [ترجمه ترگمان]اما من می خواهم یک ادعای آن غذاهای قدیمی را از فرانسه بکنم: من همیشه آن ها را دوست داشته ام و آن ها با غذاهایی که من الان دارم مناسب هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The time has come for Hindus to stake out their claim to their own homeland.
[ترجمه گوگل]زمان آن فرا رسیده است که هندوها ادعای خود را برای وطن خود مطرح کنند [ترجمه ترگمان]زمان برای هندوها فرارسیده است تا ادعای خود را نسبت به میهن خود به خطر بیاندازند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Stake out salon training nights.
[ترجمه گوگل]شب های آموزشی سالن را به اشتراک بگذارید [ترجمه ترگمان]شب ها تمرین salon را کنار بگذار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Those who want to take child abuse seriously today must stake out a humane child protection practice.
[ترجمه گوگل]کسانی که امروز می خواهند کودک آزاری را جدی بگیرند، باید یک عمل انسانی برای حمایت از کودک را رعایت کنند [ترجمه ترگمان]آن هایی که می خواهند کودکان را به طور جدی مورد سو استفاده قرار دهند، باید عمل حفاظت از کودکان را انجام دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In Iowa, where the antiabortion movement dominates Republican politics, Buchanan moved to stake out the strongest position on the subject.
[ترجمه گوگل]در آیووا، جایی که جنبش ضد سقط جنین بر سیاست جمهوری خواهان مسلط است، بوکانان برای به دست آوردن قوی ترین موضع در این موضوع حرکت کرد [ترجمه ترگمان]در لوا، جایی که جنبش antiabortion بر سیاست جمهوری تسلط دارد، بیوکنن به سمت جلو حرکت کرد تا قوی ترین موضع خود را در این زمینه به خطر بیاندازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This visit is only to get a look inside, to stake out the room for future reference.
[ترجمه گوگل]این بازدید فقط برای این است که نگاهی به داخل بیندازید، تا اتاق را برای مراجعات بعدی بیرون بیاورید [ترجمه ترگمان]این دیدار فقط برای به دست آوردن یک نگاه به داخل، و تقسیم کردن اتاق برای مراجعات بعدی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It may seem like a textbook example of Lamarckism, but giraffes who can evolve the most stretch in their necks can stake out an adaptation with their bodies long enough for their genes to catch up.
[ترجمه گوگل]ممکن است به عنوان نمونه ای از کتاب درسی لامارکیسم به نظر برسد، اما زرافه هایی که می توانند بیشترین کشش را در گردن خود داشته باشند، می توانند به اندازه کافی با بدن خود سازگاری داشته باشند تا ژن هایشان به آنها برسد [ترجمه ترگمان]ممکن است مانند یک مثال کتاب درسی از Lamarckism به نظر برسد، اما زرافه ها می توانند بیش ترین کشش را در گردن خود داشته باشند، می توانند سازگاری با بدن خود را به اندازه کافی برای ژن های خود به دست آورند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. And I'm still hungry -- I think there's a piece left in the kitchen. I'll stake out a claim for it, if you guys don't mind.
[ترجمه گوگل]و من هنوز گرسنه هستم -- فکر می کنم یک تکه در آشپزخانه باقی مانده است من برای آن ادعا خواهم کرد، اگر اشکالی ندارد [ترجمه ترگمان]و من هنوز گرسنه ام - فکر کنم یه تیکه تو آشپزخونه مونده باشه اگه اشکالی نداره من براش یه claim میذارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. When I make the stake-out it takes too little time.
[ترجمه گوگل]هنگامی که من سهام را انجام می دهم، زمان کمی طول می کشد [ترجمه ترگمان]وقتی من تیکه چوب رو درست می کنم زمان زیادی طول می کشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. It happened during a police stakeout of two armed robbery suspects who were both killed.
[ترجمه گوگل]این در جریان یک عملیات پلیسی با دو مظنون سرقت مسلحانه که هر دو کشته شدند، رخ داد [ترجمه ترگمان]این حادثه در طی یک یورش پلیس به دو مظنون دزدی مسلحانه رخ داد که هر دو کشته شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. According to the latest stakeout by the "hand washing police", the gender gap has widened when it comes to hygiene.
[ترجمه گوگل]بر اساس آخرین بررسی های انجام شده توسط "پلیس دست شستن"، شکاف جنسیتی در مورد بهداشت بیشتر شده است [ترجمه ترگمان]با توجه به آخرین آمار ارائه شده توسط \"پلیس شستشوی دستی\"، شکاف جنسیتی وقتی به بهداشت می رسد گسترش پیدا کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. 3 This airborne stakeout was directed at one Jose Padilla, otherwise known as Abdullah al-Muhajir, a Brooklyn-born street thug now identified by investigators as a would-be Qaeda terrorist.
[ترجمه گوگل]3 این بخش هوایی به سمت یکی از خوزه پادیلا، معروف به عبدالله المهاجیر، یک اراذل خیابانی متولد بروکلین بود که اکنون توسط بازرسان به عنوان یک تروریست بالقوه القاعده شناسایی شده است [ترجمه ترگمان]۳ این پرواز هوابرد به سمت یک قاتل خیابانی در بروکلین که در حال حاضر توسط بازرسان به عنوان تروریست احتمالی القاعده شناسایی شده است، هدایت شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Jerry: You mean "stakeout" the lobby?
[ترجمه گوگل]جری: منظورت از لابی است؟ [ترجمه ترگمان]منظورت \"کمین کردن لابی\" - ه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. This system includes the video stakeout and guards against theft alarming two sub-systems, two sub-systems controlled by a set of multimedia computer as a management server to control.
[ترجمه گوگل]این سیستم شامل صفحه نمایش ویدیویی و محافظ در برابر هشدار دهنده سرقت دو زیر سیستم است، دو سیستم فرعی که توسط مجموعه ای از رایانه های چند رسانه ای به عنوان یک سرور مدیریت کنترل می شود [ترجمه ترگمان]این سیستم شامل the و نگهبانان در برابر سرقت دو زیرسیستم، دو زیرسیستم کنترل شده توسط مجموعه ای از رایانه چند رسانه ای به عنوان یک سرور مدیریت برای کنترل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]زمانبندی GPS، نمونهبرداری همزمان، مکانیابی در زمان واقعی، مکان خطا [ترجمه ترگمان]زمان بندی GPS، نمونه برداری همزمان، محل وقوع خطا، مکان خطا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. This airborne stakeout was directed at one Jose Padilla, otherwise known as Abdullah al-Muhajir, a Brooklyn-born street thug now identified by investigators as a would-be Qaeda terrorist.
[ترجمه گوگل]این پایگاه هوایی به سمت یکی از خوزه پادیلا، معروف به عبدالله المهاجیر، یک اراذل خیابانی متولد بروکلین بود که اکنون توسط بازرسان به عنوان یک تروریست بالقوه القاعده شناسایی شده است [ترجمه ترگمان]این stakeout هوابرد به طور غیر قانونی به نام عبدالله al، یک آدم کش خیابانی متولد بروکلین که در حال حاضر توسط بازرسان به عنوان تروریست احتمالی القاعده شناسایی شده است، هدایت شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. When operating, the excellent stakeout equipments must be used to ensure.
[ترجمه گوگل]در هنگام کار، باید از تجهیزات عالی برای حصول اطمینان استفاده کرد [ترجمه ترگمان]در هنگام کار، تجهیزات stakeout عالی باید برای حصول اطمینان مورد استفاده قرار گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. Objective:To probe into electrocardiogram stakeout the heart toxin side-effect in the patients with ADM chemotherapy.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر جانبی سم قلب در الکتروکاردیوگرام در بیماران مبتلا به شیمی درمانی ADM [ترجمه ترگمان]هدف: کاوش در الکتروکاردیوگرام یا اثرات جانبی سم در بیماران با استفاده از شیمی درمانی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. The system can work alone in stakeout, safeguard and scout and also as a part of a photoelectric measurement system.
[ترجمه گوگل]این سیستم میتواند به تنهایی در نقشآهنگ، حفاظت و پیشبینی و همچنین به عنوان بخشی از یک سیستم اندازهگیری فوتوالکتریک کار کند [ترجمه ترگمان]این سیستم می تواند به تنهایی در stakeout، حفاظت و دیده بانی و همچنین به عنوان بخشی از یک سیستم ارزیابی فتوالکترونیک کار کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. After a three-month stakeout, agents from Virunga National Park recovered the eastern lowland gorilla infant shown above from inside a piece of luggage.
[ترجمه گوگل]ماموران پارک ملی ویرونگا پس از سه ماه بازی، نوزاد گوریل دشت شرقی را که در بالا نشان داده شده است، از داخل یک چمدان بازیابی کردند [ترجمه ترگمان]پس از گذشت سه ماه، ماموران از پارک ملی Virunga، نوزاد گوریل شرقی را که در بالا از داخل یک قطعه از چمدان ها نشان داده شد، پیدا کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. Abnomity stakeout and handling ensured the haleness of program.
[ترجمه گوگل]جابجایی و هندلینگ غیرقابلمطالعه، عدم موفقیت برنامه را تضمین میکرد [ترجمه ترگمان]Abnomity stakeout و مدیریت ایمنی برنامه haleness برنامه را تضمین می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. The police are on a stakeout in our neighborhood.
[ترجمه گوگل]پلیس در محله ما در حال مراقبت است [ترجمه ترگمان]پلیس تو محله ما داره کشیک میده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• act of keeping watch, act of conducting surveillance if police officers are on a stake-out, they are secretly watching a building for evidence of criminal activity. police surveillance
پیشنهاد کاربران
کشیک دادن
فعلش Stake out هست و اسمش Stakeout.
1 - stake something out to watch a place continuously in order to catch criminals or to see a famous person زیر نظر داشتن/ پاییدن مستمر یک مکان برای دستگیری مجرمان یا دیدن یک فرد مشهور The police staked out the hotel where the two terrorists were reported to be staying. ... [مشاهده متن کامل]
2 - ( MAKE CLEAR ) to establish or make clear your opinion or position on something ارایه یا روشن کردن نظر یا موضع خود در مورد چیزی Two of the president's chief advisers have staked out opposite positions on this issue. New software companies are going to find it hard staking out a position in an already crowded market. 3 - stake out something ( CLAIM ) to claim ownership of or a particular interest in something ادعای مالکیت یا منفعت خاصی کردن درباره چیزی، مصادره به مطلوب کردن چیزی به نفع خود All politicians will stake out lowering taxes as their very own idea.
ادعا یا حق مالکیت ایجاد کردن، مورد ادعای مالکیت قرار دادن
پاییدن
look after overseen
پیاده کردن ( اصطلاحی در نقشه برداری به معنی پیاده کردن نقاط و مختصات هست ) - نام برنامه ای در دوربین های توتال استیشن
در نقشه برداری به معنی "پیاده کردن" ( پیاده کردن نقطه )