• : تعریف: in a building, a walled-off section that contains a staircase.
جمله های نمونه
1. He had apparently fallen head-first down the stairwell.
[ترجمه سپهر] ظاهرا او از پله ها با سر افتاده بود.
|
[ترجمه گوگل]ظاهراً با سر از راه پله افتاده بود [ترجمه ترگمان]ظاهرا سرش از پله پایین افتاده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The stairwell was lit by a single bulb.
[ترجمه گوگل]راه پله با یک لامپ روشن می شد [ترجمه ترگمان]پلکان با یک لامپ روشن شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Fear stalks every dark stairwell and walkway.
[ترجمه گوگل]ترس در هر راه پله و راهرو تاریکی وجود دارد [ترجمه ترگمان]ترس در هر پلکان و گذرگاه تاریک وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Only a small plaque near a stairwell distinguishes the school from the college at large.
[ترجمه گوگل]فقط یک پلاک کوچک در نزدیکی راه پله مدرسه را از کالج بزرگ متمایز می کند [ترجمه ترگمان]فقط یک پلاک کوچک نزدیک راه پله، مدرسه را از کالج متمایز می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Below, the stairwell door split down its length under the frenzied and monstrous assault.
[ترجمه گوگل]در زیر، درب راه پله در اثر حمله جنون آمیز و هیولایی، طول خود را کاهش داد [ترجمه ترگمان]زیر پلکان، پلکان زیر پلکان زیر آن یورش دیوانه وار و مهیب از هم جدا شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A narrow stairwell wound like a corkscrew into the dungeons of the castle.
[ترجمه گوگل]راه پله ای باریک مانند پیچ چوب پنبه به سیاه چال های قلعه پیچید [ترجمه ترگمان]پلکان باریکی مثل پیچ در the قلعه می پیچید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Tom looked down the stairwell and saw them.
[ترجمه گوگل]تام به پایین پله ها نگاه کرد و آنها را دید [ترجمه ترگمان]تام از پله ها پایین را نگاه کرد و آن ها را دید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The lobby and stairwell are lined with banners, athletic trophies and school bulletins.
[ترجمه گوگل]لابی و راه پله ها با بنرها، جوایز ورزشی و بولتن های مدرسه پوشانده شده است [ترجمه ترگمان]لابی و راه پله با بنرها، غنایم ورزشی و بولتن های مدرسه صف کشیده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A position over a high stairwell would not be satisfactory.
[ترجمه گوگل]موقعیت بالای یک راه پله بلند رضایت بخش نخواهد بود [ترجمه ترگمان]یه موقعیت بالای یه راه پله بالا، اصلا رضایت بخش نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I am alone on the stairwell. Through a doorway, the glare of a television light reflects upon somebody's wall.
[ترجمه گوگل]من در راه پله تنها هستم از طریق یک در، تابش نور تلویزیون بر دیوار کسی منعکس می شود [ترجمه ترگمان]من توی راه پله تنه ام نور چراغ تلویزیون به روی دیوار یکی از پنجره ها منعکس می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Isabel glided into the darkness of the stairwell.
[ترجمه گوگل]ایزابل به داخل تاریکی راه پله رفت [ترجمه ترگمان]ایزابل در تاریکی پلکان به حرکت در آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. On the second and third floors stairwell a stainless steel mesh.
[ترجمه گوگل]در طبقه دوم و سوم راه پله مش فولاد ضد زنگ [ترجمه ترگمان]در طبقه دوم و سوم، یک مش فولادی ضد زنگ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Suddenly an alarm sounds in the stairwell.
[ترجمه گوگل]ناگهان زنگ خطر در راه پله به صدا درآمد [ترجمه ترگمان]ناگهان صدای آژیر از پله ها به گوش رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Now, in the crowded stairwell, Rescorla sang into the bullhorn.
[ترجمه گوگل]حالا، در راه پله های شلوغ، رسیورلا در بوق گاو آواز خواند [ترجمه ترگمان]حالا، در پلکان پر ازدحام، Rescorla در the آواز می خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
نردبان (اسم)
escalade, stair, ladder, stile, stairwell
پله کان عمودی (اسم)
stairwell
تخصصی
[عمران و معماری] آشکوب - فضای پله کان
انگلیسی به انگلیسی
• vertical opening containing a stairway a stairwell is the part of a building that contains a staircase.