stairs

/sterz//sterz/

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: a staircase; flight of steps.

- Sometimes it's quicker to use the stairs than to wait for the elevator.
[ترجمه ......] پلکانی بودن
|
[ترجمه امیر] راه پله
|
[ترجمه گوگل] گاهی اوقات استفاده از پله ها سریعتر از انتظار برای آسانسور است
[ترجمه ترگمان] بعضی وقت ها برای استفاده از پله ها سریع تر از آن است که برای آسانسور صبر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. precipitous stairs
پلکان پرشیب

2. climbing those stairs was quite an exertion
بالا رفتن از آن پله ها کار بسیار سختی بود.

3. to ascend stairs
از پلکان بالا رفتن

4. falling down the stairs jarred every bone in my body
افتادن از پله ها همه ی استخوان های بدنم را لرزاند.

5. falling down the stairs lamed him for life
افتادن از پله ها او را تا آخر عمر شل کرد.

6. he climbed the stairs slowly
به آهستگی از پله ها بالا رفت.

7. she descended the stairs slowly
آهسته از پله ها پایین رفت.

8. he fell down the stairs and hurt his back
از پله ها افتاد و کمرش آسیب دید.

9. he fell down the stairs but he is all right
از پله ها افتاد ولی سالم ماند.

10. he went down the stairs
از پله ها پایین رفت.

11. the top of the stairs
بالای پلکان

12. at the foot of the stairs
در پای (پایین) پله ها

13. she pattered rapidly down the stairs
او به سرعت تلپ تلپ کنان از پله ها پایین رفت.

14. he carried the load up the stairs
او بار را از پله ها بالا برد.

15. i saw her pegging up the stairs
او را دیدم که با کوشش از پله ها بالا می رفت.

16. the old woman doddered down the stairs
پیرزن لرزان و لنگان از پله ها پایین رفت.

17. upstairs, there are three bedrooms; down- stairs there is a large living room
در طبقه ی بالا سه اتاق خواب و در طبقه ی پایین یک اتاق نشیمن بزرگ وجود دارد.

18. zarri tripped and tumbled down the stairs
پای زری لغزید و از پله ها افتاد.

19. i don't feel up to climbing those stairs
جان و حال بالا رفتن از آن پله ها را ندارم.

20. naheed started a chary descent of the stairs
ناهید با احتیاط از پله ها شروع به فرود آمدن کرد.

21. she stood at the head of the stairs
او بالای پلکان ایستاد.

22. please assist the old lady in climbing the stairs
لطفا پیرزن را در بالا رفتن از پلکان کمک کنید.

23. we grabbed our coats and banged down the stairs
پالتوهای خود را برداشتیم و (گرپ گرپ کنان) از پله ها سرازیر شدیم.

24. She tottered unsteadily down the stairs in her high-heeled shoes.
[ترجمه گوگل]او با کفش های پاشنه بلندش بی ثبات از پله ها پایین می رفت
[ترجمه ترگمان]با گام های لرزان از پله ها پایین رفت و با کفش های پاشنه بلند او به طبقه پایین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. She always runs up/down the stairs.
[ترجمه گوگل]او همیشه از پله ها بالا/پایین می دود
[ترجمه ترگمان]او همیشه از پله ها بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. He stood at the bottom of the stairs and called up to me.
[ترجمه گوگل]پایین پله ها ایستاد و مرا صدا زد
[ترجمه ترگمان]او پایین پله ها ایستاد و به من زنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. She was standing at the top of the stairs.
[ترجمه گوگل]بالای پله ها ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]او بالای پله ها ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The stairs in the Five-Star hotel ascend in a graceful curve.
[ترجمه گوگل]پله های هتل پنج ستاره در یک منحنی برازنده بالا می روند
[ترجمه ترگمان]پله ها در هتل پنج - ستاره با انحنای زیبایی بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The old lady climbed up the stairs with difficulty.
[ترجمه گوگل]پیرزن به سختی از پله ها بالا رفت
[ترجمه ترگمان]پیرزن با زحمت از پله ها بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. I ran down the stairs as fast as I could.
[ترجمه گوگل]با نهایت سرعت از پله ها پایین رفتم
[ترجمه ترگمان]با بیش ترین سرعتی که می توانستم از پله ها پایین دویدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• flight of stairs; set of steps

پیشنهاد کاربران

فعلش رو با walk up یا climb میگن
فعلی که همراهش استفاده میشه walk هست
پله ها
step 🆚steps 🆚stairs
✔step:
به هر یکی از پله های پلکان گویند، سطح، پلکان، قدم برداشتن.
✔steps:
به پله های بیرونی ساختمان میگویند
✅stairs:
به راه پله ی داخل ساختمان که طبقات را به هم متصل میکند میگویند
stairsstairs
پله . راه پله . راه رو
راه پله ها
پله ها ، راهرو
پله ـ راهروـ پلکان ـ طبقه شیب دار
پله، راه پله،
راه پله_ پلکان
راه پله، پله، راهرو
راه پله
پله ها، پلکان
پله ، راه پله
پله. راه پله . البته نمیشه به معنی پلکان استفاده کرد بیشتر راه پله
راه پله. راهرو
راه پله، پلکان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس