1. (political) anarchy and economic stagnation
نابسامانی سیاسی و رکود اقتصادی
2. For without progress there will be stagnation and decay.
[ترجمه گوگل]زیرا بدون پیشرفت، رکود و زوال خواهد بود
[ترجمه ترگمان]زیرا بدون پیشرفت، رکود و تباهی پیش خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زیرا بدون پیشرفت، رکود و تباهی پیش خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Motion is absolute while stagnation is relative.
[ترجمه گوگل]حرکت مطلق است در حالی که رکود نسبی است
[ترجمه ترگمان]حرکت در زمانی که رکود نسبی است، مطلق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حرکت در زمانی که رکود نسبی است، مطلق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Stagnation in home sales is holding back economic recovery.
[ترجمه گوگل]رکود در خرید و فروش مسکن مانع از بهبود اقتصادی شده است
[ترجمه ترگمان]Stagnation در فروش خانه بهبود اقتصادی را عقب نگه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Stagnation در فروش خانه بهبود اقتصادی را عقب نگه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. After decades of stagnation, there is a popular groundswell for speedy change and a market economy.
[ترجمه گوگل]پس از دههها رکود، زمینههای عمومی برای تغییر سریع و اقتصاد بازار وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بعد از دهه ها رکود، یک groundswell مشهور برای تغییر سریع و اقتصاد بازار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از دهه ها رکود، یک groundswell مشهور برای تغییر سریع و اقتصاد بازار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This offset the tendency towards stagnation generated by increased workers' savings.
[ترجمه گوگل]این امر تمایل به رکود ناشی از افزایش پسانداز کارگران را خنثی کرد
[ترجمه ترگمان]این موضوع گرایش به رکود ایجاد شده توسط پس انداز کارگران را جبران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این موضوع گرایش به رکود ایجاد شده توسط پس انداز کارگران را جبران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There was a period of comparative stagnation in the nineties and a brief interruption following the financial panic in 190
[ترجمه گوگل]دوره ای از رکود نسبی در دهه نود و یک وقفه کوتاه به دنبال وحشت مالی در سال 190 وجود داشت
[ترجمه ترگمان]یک دوره رکود تطبیقی در دهه نود و وقفه ای کوتاه پس از ایجاد رعب و وحشت مالی در ۱۹۰ سالگی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک دوره رکود تطبیقی در دهه نود و وقفه ای کوتاه پس از ایجاد رعب و وحشت مالی در ۱۹۰ سالگی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But it did nothing to change the institutional stagnation which had been the result of consensus decision-making.
[ترجمه گوگل]اما هیچ تغییری در رکود نهادی که نتیجه تصمیمگیری اجماع بود، نداشت
[ترجمه ترگمان]اما هیچ کاری نکرد تا رکود سازمانی که نتیجه تصمیم گیری اجماع بود را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما هیچ کاری نکرد تا رکود سازمانی که نتیجه تصمیم گیری اجماع بود را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Such stagnation as there was in income percapita was offset by the increase in numbers.
[ترجمه گوگل]رکودی که در سرانه درآمد وجود داشت با افزایش تعداد جبران شد
[ترجمه ترگمان]این رکود هم چنان که در درآمد حاصل شد، با افزایش تعداد افراد جبران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این رکود هم چنان که در درآمد حاصل شد، با افزایش تعداد افراد جبران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Refreshing Breathing - to clear feelings of stagnation.
[ترجمه گوگل]تنفس تازه - برای از بین بردن احساس رکود
[ترجمه ترگمان]تنفس عمیق - به خاطر داشتن احساس خالی از رکود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تنفس عمیق - به خاطر داشتن احساس خالی از رکود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Their country suffered years of economic stagnation and mismanagement under Communist rule.
[ترجمه گوگل]کشور آنها سال ها از رکود اقتصادی و سوء مدیریت تحت حاکمیت کمونیستی رنج می برد
[ترجمه ترگمان]کشور آن ها از رکود اقتصادی و سو مدیریت در دوران حکومت کمونیستی رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کشور آن ها از رکود اقتصادی و سو مدیریت در دوران حکومت کمونیستی رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Poor economic policies led to a long period of stagnation and decline.
[ترجمه امین] سیاست های اقتصادی ضعیف منجر به یک دوره طولانی رکود و افول شد.|
[ترجمه گوگل]سیاست های ضعیف اقتصادی منجر به یک دوره طولانی رکود و افول شد[ترجمه ترگمان]سیاست های ضعیف اقتصادی منجر به دوره طولانی رکود و رکود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The three main diagnoses are those of government overload, adversary politics, and pluralist stagnation.
[ترجمه گوگل]سه تشخیص اصلی عبارتند از: اضافه بار دولت، سیاست دشمن و رکود کثرت گرا
[ترجمه ترگمان]سه تشخیص اصلی مربوط به اضافه بار دولت، سیاست دشمن و رکود اقتصادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سه تشخیص اصلی مربوط به اضافه بار دولت، سیاست دشمن و رکود اقتصادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید