stager

/ˈsteɪdʒər//ˈsteɪdʒə/

معنی: بازیگر، ادم کهنه کار، گرگ باران دیده
معانی دیگر: (معمولا پس از: old) کارکشته، کهنه کار، پرتجربه

جمله های نمونه

1. The highest possible stage in moral culture is when we recognize that we ought to control our thoughts.
[ترجمه گوگل]بالاترین مرحله ممکن در فرهنگ اخلاقی زمانی است که تشخیص دهیم باید افکارمان را کنترل کنیم
[ترجمه ترگمان]بالاترین مرحله ممکن در فرهنگ اخلاقی زمانی است که ما تشخیص می دهیم که باید افکار خود را کنترل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All the world's a stage, and all the men and women merely players.
[ترجمه سارا] تمام جهان صحنه ای بیش نیست و تمام مردان و زنان صرفا بازیگر اند
|
[ترجمه گوگل]همه دنیا یک صحنه هستند و همه مردان و زنان فقط بازیکن هستند
[ترجمه ترگمان]تمام دنیا روی صحنه است، و همه مردان و زنان فقط بازیکنان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was the first show to use the F-word and show nudity on stage.
[ترجمه گوگل]این اولین نمایشی بود که از کلمه F استفاده کرد و برهنگی را روی صحنه نشان داد
[ترجمه ترگمان]این اولین نمایش بود که از واژه اف استفاده کرد و برهنگی در صحنه را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The new plane is in its final design stage.
[ترجمه گوگل]هواپیمای جدید در مرحله طراحی نهایی خود قرار دارد
[ترجمه ترگمان]صفحه جدید در مرحله طراحی نهایی خود قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Humans experience a delayed maturity; we arrive at all stages of life later than other mammals.
[ترجمه گوگل]انسان ها بلوغ تاخیری را تجربه می کنند ما دیرتر از سایر پستانداران به تمام مراحل زندگی می رسیم
[ترجمه ترگمان]انسان بلوغ به تاخیر افتاده را تجربه می کند؛ ما به تمام مراحل زندگی بعد از پستانداران دیگر می رسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Environmental groups plan to stage public protests during the conference.
[ترجمه گوگل]گروه‌های محیط‌زیست قصد دارند در طول کنفرانس اعتراضات عمومی برگزار کنند
[ترجمه ترگمان]گروه های زیست محیطی قصد دارند تا در طی این کنفرانس اعتراضات عمومی را اجرا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pillar obstructed our view of the stage.
[ترجمه گوگل]ستون مانع دید ما از صحنه شد
[ترجمه ترگمان]ستون جلوی دید ما از صحنه را مسدود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The project is in its final stages and should be completed by August.
[ترجمه گوگل]این پروژه در مراحل پایانی خود قرار دارد و باید تا ماه آگوست تکمیل شود
[ترجمه ترگمان]این پروژه در مراحل پایانی خود قرار دارد و باید تا ماه اوت تکمیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The movie star was warmly cheered as he got on the stage.
[ترجمه گوگل]ستاره سینما با حضور روی صحنه مورد تشویق قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد صحنه شد، ستاره سینما با شور و حرارت شروع به تشویق کردن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. From my seat I could see the whole stage.
[ترجمه گوگل]از روی صندلی می‌توانستم کل صحنه را ببینم
[ترجمه ترگمان]از صندلیم می توانستم کل صحنه را ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The museum is staging an exhibition of Picasso's work.
[ترجمه گوگل]این موزه نمایشگاهی از آثار پیکاسو برپا می کند
[ترجمه ترگمان]موزه نمایشگاهی از آثار پیکاسو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Plants in their growth stage generally exhibit an increased uptake of nutrients.
[ترجمه گوگل]گیاهان در مرحله رشد خود به طور کلی افزایش جذب مواد مغذی را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]گیاهان در مرحله رشد خود جذب بالایی از مواد مغذی را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The actor missed his cue and came onto the stage late.
[ترجمه گوگل]این بازیگر نقش خود را از دست داد و دیر به صحنه آمد
[ترجمه ترگمان]بازیگر دستش را از دست داد و دیر به صحنه آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The stage swayed alarmingly under their weight.
[ترجمه گوگل]صحنه به طرز نگران کننده ای زیر وزن آنها می چرخید
[ترجمه ترگمان]صحنه در زیر وزن آن ها به شدت تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازیگر (اسم)
actor, performer, puppeteer, mummer, stager

ادم کهنه کار (اسم)
stager

گرگ باران دیده (اسم)
stager

پیشنهاد کاربران

کسی که شغلش مبله کردن و طبق مد روز کردن خانه هایی است که قرار است به فروش بروند. این کارها برای این منظور انجام میشه که خانه جذابیت داشته باشد و موقعی که فردی برای خرید از آن خانه بازدید میکند، جذب آن خانه بشود و او را به خرید ترغیب کند

بپرس