1. He countermanded his instructions to his staff officer.
[ترجمه گوگل]او دستورات خود را به افسر ستادش ابلاغ کرد
[ترجمه ترگمان]او دستورها خود را به افسر ستاد خود اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Barron served as a gold staff officer at the coronation of George V in 19
[ترجمه گوگل]بارون به عنوان افسر ستاد طلا در مراسم تاجگذاری جورج پنجم در سال 19 خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]بارون در مراسم تاجگذاری جورج پنجم در ۱۹ فوریه به عنوان یک افسر نیروی طلا خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Thereafter his war service was entirely as a staff officer.
[ترجمه گوگل]پس از آن خدمت جنگی او کاملاً به عنوان افسر ستاد بود
[ترجمه ترگمان]پس از آن، خدمات جنگی او به طور کامل به عنوان یک افسر ستاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Michael Skinner was a brilliant staff officer, with the great advantage of personal and successful experience in the field.
[ترجمه گوگل]مایکل اسکینر یک افسر ستادی باهوش بود، با مزیت بزرگ تجربه شخصی و موفق در این زمینه
[ترجمه ترگمان]مایکل اسکینر یک افسر ستاد عالی بود، با مزیت بزرگ تجربه شخصی و موفق در این زمینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Perhaps, Carew thought, some overbearing staff officer had once ruffled his feathers.
[ترجمه گوگل]شاید، کارو فکر میکرد، یک افسر پرخاشگر یک بار پرهای او را به هم ریخته بود
[ترجمه ترگمان]افسر ستاد با لحن محکمی به او گفت: شاید یکی از افسران ستاد به زور پره ای خود را جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Richard doesn't have the manners to be a staff officer.
[ترجمه گوگل]ریچارد آداب لازم برای افسر ستاد را ندارد
[ترجمه ترگمان]ریچارد رفتاری ندارد که افسر ستاد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Serves as primary Staff Officer for brigade and task force command regarding personnel, logistical and operational missions.
[ترجمه گوگل]به عنوان افسر ستاد اصلی برای فرماندهی تیپ و نیروی ضربت در مورد ماموریت های پرسنلی، لجستیکی و عملیاتی خدمت می کند
[ترجمه ترگمان]این فعالیت به عنوان افسر ارشد ستاد فرماندهی و فرماندهی نیروی وظیفه در مورد پرسنل، ماموریت های لجستیکی و عملیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Baidu is the group of strategic staff officer that needs sex of a look up before having too really.
[ترجمه گوگل]بایدو گروهی از افسران ستادی استراتژیک است که قبل از اینکه واقعاً انجام شود، نیاز به یک نگاه جنسی دارد
[ترجمه ترگمان]Baidu گروهی از افسران ستاد استراتژیک است که قبل از اینکه واقعا نیاز به رابطه جنسی داشته باشند، نیاز به رابطه جنسی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. During World War II he served as a staff officer with amphibious forces in the invasions of Sicily and Italy, but arrived in the Pacific in time for Okinawa.
[ترجمه گوگل]در طول جنگ جهانی دوم او به عنوان افسر ستاد با نیروهای آبی خاکی در تهاجمات سیسیل و ایتالیا خدمت کرد، اما به موقع به اوکیناوا به اقیانوس آرام رسید
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ جهانی دوم، او به عنوان افسر ستاد با نیروهای آبی خاکی در حملات سیسیل و ایتالیا خدمت کرد، اما در زمان خود برای اوکیناوا وارد اقیانوس آرام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. News reports Tuesday say a Japanese staff officer and a defense attache are scheduled to attend the "Warrior 2007" exercise next Tuesday.
[ترجمه گوگل]گزارش های خبری روز سه شنبه حاکی از آن است که قرار است یک افسر ستادی ژاپن و یک وابسته دفاعی در تمرین "جنگجو 2007" سه شنبه آینده شرکت کنند
[ترجمه ترگمان]گزارش های خبری در روز سه شنبه حاکی از آن است که یک افسر ستاد ژاپنی و وابسته دفاعی قرار است سه شنبه آینده در تمرین \"جنگجو ۲۰۰۷\" شرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He is a staff officer in the army.
12. The framework of staff officer of the police service organ is the three-dimension structures mode.
[ترجمه گوگل]چارچوب افسر ستادی ارگان خدمات پلیس، حالت سازه های سه بعدی است
[ترجمه ترگمان]چارچوب کارمند کارکنان بخش خدمات پلیس، حالت سازه سه بعدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A leaked memorandum by a senior American staff officer in Baghdad suggests pulling all troops out by the middle of next year, 15 months early.
[ترجمه گوگل]یک یادداشت فاش شده توسط یک افسر ارشد آمریکایی در بغداد پیشنهاد می کند که همه نیروها تا اواسط سال آینده یعنی 15 ماه زودتر از آن خارج شوند
[ترجمه ترگمان]یک یادداشت نشت شده توسط یک افسر ارشد آمریکایی در بغداد حاکی از آن است که همه نیروهای نظامی را تا نیمه سال بعد، ۱۵ ماه زودتر، بیرون می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Then she became Bishop Owen's secretary and driver and staff officer.
[ترجمه گوگل]سپس منشی اسقف اوون و راننده و افسر کارکنان شد
[ترجمه ترگمان]سپس منشی اسقف، منشی و افسر ستاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید