stadium

/ˈsteɪdiəm//ˈsteɪdɪəm/

معنی: دوره، میدان ورزش، مرحله، ورزشگاه
معانی دیگر: (یونان و روم باستان) یکان سنجش درازا برابر با حدود 185 متر، زمین سر راست (معمولا به درازای 185 متر) ویژه ی مسابقه های دو که در دو طرف آن جایگاه پله مانند تماشاچیان قرار داشت، زمین دو، مسیر دو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an enclosed, often roofless structure containing a sports field or arena and tiers of seats for spectators.
مشابه: arena, bowl

جمله های نمونه

1. a huge crowd began flowing toward the stadium
جمعیت عظیمی به سوی ورزشگاه روان شد.

2. We sat in the upper tier at the stadium.
[ترجمه Tttr] ما در بالای استادیوم نشسته بودیم
|
[ترجمه زمزم] ما در سطح بالای استادیوم نشسته ایم
|
[ترجمه گوگل]ما در طبقه بالای استادیوم نشستیم
[ترجمه ترگمان]ما در ردیف بالایی در استادیوم نشسته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sports meeting was held in the stadium.
[ترجمه مطهره] این دیدار ورزشی در ورشگاه برگزار می شود
|
[ترجمه گوگل]این دیدار ورزشی در ورزشگاه برگزار شد
[ترجمه ترگمان]نشست ورزشی در ورزشگاه برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The whole stadium stink of the hamburger.
[ترجمه گوگل]کل ورزشگاه بوی همبرگر می دهد
[ترجمه ترگمان] کل استادیوم بوی همبرگر میدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We trudged up the hill to the stadium.
[ترجمه گوگل]از تپه به سمت ورزشگاه رفتیم
[ترجمه ترگمان]با زحمت از تپه بالا رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The stadium has been fitted with seating for over eighty thousand spectators.
[ترجمه یاسین] ای بیج بالا ها در این استادیوم هشتاد هزار نفری هستند
|
[ترجمه گوگل]این ورزشگاه دارای صندلی برای بیش از هشتاد هزار تماشاگر است
[ترجمه ترگمان]ورزشگاه گنجایش بیش از هشتاد هزار تماشاچی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The spectators trooped out of the stadium.
[ترجمه گوگل]تماشاگران از ورزشگاه خارج شدند
[ترجمه ترگمان]تماشاگران از استادیوم خارج شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The stadium can be emptied in four minutes.
[ترجمه گوگل]استادیوم را می توان در چهار دقیقه خالی کرد
[ترجمه ترگمان]ورزشگاه می تواند ظرف چهار دقیقه خالی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A thousand supporters packed into the stadium to cheer them on.
[ترجمه گوگل]هزار هوادار برای تشویق آنها به ورزشگاه آمدند
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر از طرفداران وارد استادیوم شدند تا آن ها را خوشحال کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The roads converged at the stadium.
[ترجمه گوگل]جاده ها در استادیوم به هم رسیدند
[ترجمه ترگمان]جاده ها در استادیوم جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This stadium has seen many thrilling football matches.
[ترجمه گوگل]این ورزشگاه مسابقات فوتبال هیجان انگیز زیادی را به خود دیده است
[ترجمه ترگمان]این ورزشگاه تعداد زیادی مسابقه فوتبال هیجان انگیز دیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thousands of people packed into the stadium.
[ترجمه گوگل]هزاران نفر در ورزشگاه جمع شدند
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر وارد استادیوم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The stadium was 2275 metres above sea level.
[ترجمه گوگل]این ورزشگاه 2275 متر از سطح دریا ارتفاع داشت
[ترجمه ترگمان]ورزشگاه ۲۲۷۵ متر بالاتر از سطح دریا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 100 000 football supporters packed out Wembley Stadium to see the game.
[ترجمه گوگل]100000 هوادار فوتبال برای تماشای بازی در ورزشگاه ومبلی جمع شدند
[ترجمه ترگمان]۱۰۰ هزار تن از هواداران فوتبال استادیوم ویمبلی برای دیدن بازی را پر کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Only ticket-holders will be admitted into the stadium.
[ترجمه گوگل]فقط دارندگان بلیت وارد ورزشگاه می شوند
[ترجمه ترگمان]تنها دارندگان بلیط وارد استادیوم خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوره (اسم)
space, course, age, era, period, term, cycle, set, periodicity, periphery, stretch, spell, circuit, stadium, epoch, felly

میدان ورزش (اسم)
coliseum, stadium

مرحله (اسم)
leg, point, period, degree, grade, stage, station, stadium, step, phase

ورزشگاه (اسم)
stadium, showplace, gym, gymnasium, gymkhana, palaestra

تخصصی

[عمران و معماری] ورزشگاه
[فوتبال] استادیوم
[زمین شناسی] دوره. حالت. زمان بین دو پوست اندازی پشت سرهم.

انگلیسی به انگلیسی

• large structure with tiered seating surrounding an open area in which sporting events are held
a stadium is a large sports ground with rows of seats all round it.

پیشنهاد کاربران

ورزشگاه. استادیوم
مثال:
the company contracted to rebuild the stadium
شرکت قرارداد بست استادیوم را از نو بسازد.
stadium ( n ) ( steɪdiəm ) ( pl. stadiums or stadia, steɪdiə ) =a large sports ground surrounded by rows of seats and usually other buildings
stadium
ورزشگاه روباز = Stadium
سالن سرپوشیده = Sports arena
A large structure where people sit and watch sport
stadium ( ورزش )
واژه مصوب: ورزشگاه
تعریف: محلی ویژۀ برگزاری مسابقات ورزشی که از جایگاهی برای تماشاگران نیز برخوردار است
ورزشگاه . . استادیم . . جای که در آن ورزش انجام میدهند
استادیوم، ورزشگاه
ورزشگاه

بپرس