stacks

جمله های نمونه

1. he stacks his cards and nobody notices it
او ورق جور می کند و کسی هم متوجه نمی شود.

2. There were stacks of books on the bedside table and floor.
[ترجمه گوگل]روی میز کنار تخت و زمین دسته های کتاب بود
[ترجمه ترگمان]تعدادی کتاب روی میز کنار تخت و کف اتاق دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Judge Stacks was appointed to oversee the disposition of funds.
[ترجمه گوگل]قاضی استکس برای نظارت بر دفع وجوه منصوب شد
[ترجمه ترگمان]دستور قاضی برای نظارت بر شرایط مالی تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How well do you think this washing powder stacks up against your usual brand?
[ترجمه گوگل]فکر می کنید این پودر لباسشویی چقدر با برند معمولی شما سازگاری دارد؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی این پودر رخت شویی با مارک معمولی تو چه طور بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If the job'sthat good, you'll have stacks of money.
[ترجمه گوگل]اگر کار خوب باشد، انبوه پول خواهید داشت
[ترجمه ترگمان]اگه شغل خوب پیش بره، تو یه عالمه پول داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. 'I have stacks of homework to do. ' 'Oh, you poor thing. '
[ترجمه گوگل]من انبوهی از تکالیف برای انجام دادن دارم اوه، بیچاره '
[ترجمه ترگمان]من یه عالمه تکلیف دارم که باید انجام بدم اوه، بیچاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't worry, we've got stacks of time.
[ترجمه گوگل]نگران نباشید، ما انبوهی از زمان داریم
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، وقت زیادی نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's got stacks of money.
[ترجمه گوگل]او انبوه پول دارد
[ترجمه ترگمان]یه عالمه پول داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I've got stacks of work to do.
[ترجمه گوگل]من انبوه کار دارم
[ترجمه ترگمان]کاره ای زیادی برای انجام دادن دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The house looked like a builder's yard, with stacks of bricks and piles of sand in the garden.
[ترجمه گوگل]خانه شبیه حیاط سازنده بود، با پشته های آجر و انبوه ماسه در باغ
[ترجمه ترگمان]خانه شبیه یک حیاط ساز بود، با انبوهی از آجر و کپه های خاک در باغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And the folded stacks of clothes need to wait to be put away.
[ترجمه گوگل]و دسته های تا شده لباس ها باید منتظر بمانند تا کنار گذاشته شوند
[ترجمه ترگمان]و توده های درهم پیچیده لباس ها باید منتظر بمانند تا از آنجا دور شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stacks of cinnamon bread, bowls of butter and honey, glasses of buttermilk.
[ترجمه گوگل]پشته های نان دارچینی، کاسه های کره و عسل، لیوان های دوغ
[ترجمه ترگمان]دسته های نان cinnamon، کاسه کره و عسل، لیوان آب buttermilk
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. William looked around at the stacks of cartons and bundles and felt that he had been wasting his time tidying the stock.
[ترجمه گوگل]ویلیام به پشته های کارتن و بسته ها به اطراف نگاه کرد و احساس کرد که وقت خود را برای مرتب کردن انبار تلف کرده است
[ترجمه ترگمان]ویلیام به قفسه کتاب ها و بسته ها نگاه کرد و احساس کرد که وقتش را برای مرتب کردن سهام تلف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even official sources now accept that tall stacks tend to increase long-range transport of pollution.
[ترجمه گوگل]حتی منابع رسمی هم اکنون پذیرفته اند که پشته های بلند تمایل به افزایش حمل و نقل دوربرد آلودگی دارند
[ترجمه ترگمان]حتی منابع رسمی هم اکنون می پذیرند که انبارهای بلند، حمل و نقل بلندمدت آلودگی را افزایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I ran an experimental finger down between the stacks, being careful not to disturb the order.
[ترجمه گوگل]یک انگشت آزمایشی را بین پشته ها پایین بردم و مراقب بودم نظم را به هم نزنم
[ترجمه ترگمان]من یک انگشت آزمایشی را بین قفسه های کتاب کشیدم، مراقب بودم که نظم را به هم نزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• area intended for the storage of information about the current program in dos (computers)

پیشنهاد کاربران

بپرس