stacking

/ˈstækɪŋ//ˈstækɪŋ/

پشته سازی

جمله های نمونه

1. During the strike, refuse has been stacking up in the streets.
[ترجمه سعیده مرادی] در طول اعتصاب، زباله در خیابان ها تلمبار شده است.
|
[ترجمه گوگل]در طول اعتصاب، زباله ها در خیابان ها جمع می شوند
[ترجمه ترگمان]در طول این اعتصاب، امتناع از این کار در خیابان ها انباشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My book is stacking up well.
[ترجمه گوگل]کتاب من به خوبی جمع می شود
[ترجمه ترگمان]کتابم خوب جمع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They were busy stacking the shelves with goods.
[ترجمه گوگل]آنها مشغول چیدن قفسه ها با اجناس بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها سرگرم کردن قفسه های پر از کالا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mme Cathiard was stacking the clean bottles in crates.
[ترجمه گوگل]مامان کاتیارد بطری های تمیز را در جعبه ها چیده بود
[ترجمه ترگمان]مادام بواری بطری ها را روی بطری ها گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We'd better get to work on stacking this wood if we want to finish before it gets dark.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهیم قبل از تاریک شدن هوا تمام کنیم، بهتر است روی چیدن این چوب کار کنیم
[ترجمه ترگمان]بهتره قبل از تاریک شدن این جنگل کار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She got a temporary job stacking shelves.
[ترجمه گوگل]او کار موقتی پیدا کرد که قفسه ها را روی هم چیده بود
[ترجمه ترگمان]او یک قفسه های پر از کار موقت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He went back to stacking the shelves.
[ترجمه گوگل]دوباره به چیدن قفسه ها برگشت
[ترجمه ترگمان]دوباره به جمع کردن قفسه ها برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The firm is stacking up pretty well these days.
[ترجمه گوگل]این شرکت این روزها به خوبی انباشته شده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال انباشت کردن در این روزها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He gets £4 an hour for stacking shelves at the local supermarket.
[ترجمه گوگل]او برای چیدن قفسه ها در سوپرمارکت محلی 4 پوند در ساعت می گیرد
[ترجمه ترگمان]او ۴ پوند در ساعت برای انباشت در سوپر مارکت محلی دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some traders are already stacking the red-hot book on their shelves.
[ترجمه گوگل]برخی از معامله گران در حال حاضر کتاب داغ قرمز را در قفسه های خود چیده اند
[ترجمه ترگمان]برخی از بازرگانان در حال حاضر کتاب قرمز - داغ را بر روی قفسه های خود انباشته می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The titles are stacking up like the poker chips of a red-hot card shark.
[ترجمه گوگل]عنوان‌ها مانند تراشه‌های پوکر کوسه‌های کارت قرمز روی هم چیده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]عنوانش این است که مثل پوکر بازی ورق قرمز یک کوسه قرمز جمع شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Young girls were stacking the wool or going about like hens, picking up any little bits left hanging on shrubs.
[ترجمه گوگل]دختران جوان پشم‌ها را روی هم چیده بودند یا مثل مرغ می‌رفتند و تکه‌های کوچک باقی‌مانده از درختچه‌ها را جمع می‌کردند
[ترجمه ترگمان]دختران جوان در جمع کردن پشم یا به دنبال مرغ ها می گشتند و تکه های کوچکی را که روی بوته آویزان مانده بودند جمع می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How are you stacking up?
[ترجمه گوگل]چجوری جمع میکنی؟
[ترجمه ترگمان]تو چطوری میخوای جمع و جور کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The unloading and stacking took three quarters of an hour.
[ترجمه گوگل]تخلیه و چیدمان سه ربع ساعت طول کشید
[ترجمه ترگمان]پیاده کردن و باز کردن آن ها سه ربع ساعت طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

ترکیب/ادغام [بیمه نامه]
Phone stacking =کمتر استفاده کردن از تلفن
انباره سازی
stacking ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: روی هم چینی
تعریف: روی هم قرار دادن جعبه ها و بارگُنج ها و بارکف های هم شکل با نظم و ترتیب خاص و حفظ ایمنی
تپه کردن
هاچیدن
( لهجه و گویش تهرانی )
روی هم چیدن، کنار هم چیدن ، جمع کردن
انباشت
پشته بندی
روی هم انباشتن
روی هم انباشتن ( بصورت ستونی ) [ماتریس ها]
کنار هم قرارگرفتن
چیدمان
انباشتگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس