1. a rocket stabilized by a gyroscope
موشکی که تعادل آن توسط یک ژیروسکوپ برقرار می شود
2. The chancellor has stabilized the economy through strict fiscal discipline.
[ترجمه گوگل]صدراعظم از طریق انضباط مالی سختگیرانه اقتصاد را تثبیت کرده است
[ترجمه ترگمان]صدراعظم اقتصاد را از طریق نظم مالی شدید تثبیت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صدراعظم اقتصاد را از طریق نظم مالی شدید تثبیت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The patient's condition has now stabilized.
[ترجمه گوگل]اکنون وضعیت بیمار تثبیت شده است
[ترجمه ترگمان]شرایط بیمار اکنون تثبیت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شرایط بیمار اکنون تثبیت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The prices stabilized, the economic conditions began to take a favourable turn.
[ترجمه گوگل]قیمت ها تثبیت شد، شرایط اقتصادی شروع به چرخش مطلوب کرد
[ترجمه ترگمان]قیمت ها تثبیت شدند، شرایط اقتصادی شروع شد به تغییر مطلوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قیمت ها تثبیت شدند، شرایط اقتصادی شروع شد به تغییر مطلوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. However once the unemployment rate has stabilized at a new, higher level, so too will the equilibrium rate of unemployment.
[ترجمه گوگل]با این حال، هنگامی که نرخ بیکاری در یک سطح جدید و بالاتر تثبیت شد، نرخ تعادل بیکاری نیز تثبیت خواهد شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، با تثبیت نرخ بیکاری در سطح جدید و بالاتر، نرخ برابری بیکاری نیز افزایش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، با تثبیت نرخ بیکاری در سطح جدید و بالاتر، نرخ برابری بیکاری نیز افزایش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But the scientists were encouraged that stinky methane stabilized after 12 days.
[ترجمه گوگل]اما دانشمندان تشویق شدند که متان بدبو پس از 12 روز تثبیت شد
[ترجمه ترگمان]اما دانشمندان تشویق شدند که بعد از ۱۲ روز، گاز زننده را تثبیت کرده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما دانشمندان تشویق شدند که بعد از ۱۲ روز، گاز زننده را تثبیت کرده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His condition has now stabilized.
[ترجمه گوگل]حال او اکنون تثبیت شده است
[ترجمه ترگمان]شرایط او اکنون تثبیت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شرایط او اکنون تثبیت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The structure of the CsA/CyP complex is stabilized by several hydrophobic interactions.
[ترجمه گوگل]ساختار کمپلکس CsA/CyP توسط چندین فعل و انفعالات آبگریز تثبیت می شود
[ترجمه ترگمان]ساختار کمپلکس csa \/ CyP بوسیله برهم کنش های هیدروفوب پایدار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ساختار کمپلکس csa \/ CyP بوسیله برهم کنش های هیدروفوب پایدار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But the plan stabilized the economy.
[ترجمه گوگل]اما این طرح باعث ثبات اقتصاد شد
[ترجمه ترگمان]اما این طرح اقتصاد را تثبیت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما این طرح اقتصاد را تثبیت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Crabb said non-ferrous prices now appear to have stabilized at lower levels and ferrous prices have increased.
[ترجمه گوگل]کراب گفت که اکنون به نظر می رسد قیمت های غیر آهنی در سطوح پایین تر تثبیت شده و قیمت های آهن افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]به گفته Crabb، اکنون به نظر می رسد که قیمت non در سطوح پایین تثبیت شده است و قیمت آهن افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به گفته Crabb، اکنون به نظر می رسد که قیمت non در سطوح پایین تثبیت شده است و قیمت آهن افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The patient's condition stabilized.
[ترجمه گوگل]وضعیت بیمار تثبیت شد
[ترجمه ترگمان]شرایط بیمار ثابت ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شرایط بیمار ثابت ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Water conditions in lakes, reservoirs and streams have stabilized at high, productive levels.
[ترجمه گوگل]شرایط آب در دریاچهها، مخازن و نهرها در سطوح تولیدی بالا تثبیت شده است
[ترجمه ترگمان]شرایط آب دریاچه ها، مخازن و نهرها در سطوح بالا و تولیدی ثابت مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شرایط آب دریاچه ها، مخازن و نهرها در سطوح بالا و تولیدی ثابت مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Doctors stabilized the patient's condition.
[ترجمه گوگل]پزشکان وضعیت بیمار را تثبیت کردند
[ترجمه ترگمان]پزشکان شرایط بیمار را تثبیت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پزشکان شرایط بیمار را تثبیت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Overall service provision may be stabilized, but a more uneven distribution may result.
[ترجمه گوگل]ارائه خدمات کلی ممکن است تثبیت شود، اما توزیع نابرابرتر ممکن است منجر شود
[ترجمه ترگمان]در کل، ارایه خدمات ممکن است تثبیت شود، اما توزیع یکنواخت تری ممکن است منجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در کل، ارایه خدمات ممکن است تثبیت شود، اما توزیع یکنواخت تری ممکن است منجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید