stabber

/ˈstæbər//ˈstæbə/

معنی: خنجر زن، سخمهزن، زخمی که تیر میکشد
معانی دیگر: خنجر زن، سخمه زن، زخمی که تیر میکشد

جمله های نمونه

1. They also like when I stabber cone, and sometimes like a wound-shih spew black or medicine.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین دوست دارند زمانی که من مخروط را خنجر بزنم، و گاهی اوقات مانند یک زخم سیاه اسپو یا دارو هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها هم چنین وقتی مخروط stabber را دوست دارند، و بعضی وقت ها مثل زخم - shih، سیاه یا پزشکی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I used to trust Tom, then I found out he was a back stabber.
[ترجمه Taher] من قبلا به تام اعتماد داشتم. بعد فهمیدم که اون آدم از پشت خنجر زنی بود
|
[ترجمه گوگل]قبلاً به تام اعتماد داشتم، سپس متوجه شدم که او یک خنجر پشتی است
[ترجمه ترگمان]من قبلا به تام اعتماد می کردم، بعدش فهمیدم که اون پشت stabber
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The following tricks are more irritating----"It's freaky that when talking about the stabbing-after -crash case, media and experts should understand the stabber a lot.
[ترجمه گوگل]ترفندهای زیر آزاردهنده‌تر هستند----"این عجیب است که وقتی در مورد پرونده چاقوکشی پس از تصادف صحبت می‌شود، رسانه‌ها و کارشناسان باید چاقوگیر را بسیار درک کنند
[ترجمه ترگمان]نکات زیر irritating هستند - - \" غریب است که هنگام صحبت در مورد پرونده stabbing پس از سقوط، رسانه ها و متخصصان باید چیزهای زیادی را درک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In order to fight with this sleepiness, he even went to extremes, stabbing his thigh with an stabber every time when he began to be sleepy.
[ترجمه گوگل]برای مبارزه با این خواب‌آلودگی، او حتی افراط می‌کرد و هر بار که شروع به خواب آلودگی می‌کرد، با چاقو به ران خود ضربه می‌زد
[ترجمه ترگمان]با این خواب آلودگی و خواب آلودگی، حتی به افراط و تفریط رفت و هر دفعه که شروع به خواب می کرد به رانش ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can't believe you trust Mark. He is a back stabber.
[ترجمه گوگل]باورم نمیشه به مارک اعتماد کنی او یک خنجر پشت است
[ترجمه ترگمان]باورم نمی شه به مارک اعتماد کنی اون پشت خنجر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خنجر زن (اسم)
stabber

سخمه زن (اسم)
stabber

زخمی که تیر میکشد (اسم)
stabber

انگلیسی به انگلیسی

• one who stabs, one who pierces or wounds with a pointed weapon or other object

پیشنهاد کاربران

نامرد / آدم فروش / زیر آب زن / دورو
someone who says harmful things about you when you are not there to defend yourself
چاقوکش

بپرس