squish

/skwɪʃ//skwɪʃ/

معنی: صدای شکستن یا پرتاب چیزی، له کردن
معانی دیگر: (در اثر فشار یا چلاندن) صدای چلپ چلوپ کردن، چلپ چلوپ، شرپ شرپ، (عامیانه) عمل چلاندن یا این صدا، خورد کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: squishes, squishing, squished
• : تعریف: to make a splashing or spluttering sound when squeezed or walked on, as mud.

- The sticky bread dough squished as she kneaded it.
[ترجمه گوگل] خمیر نان چسبنده هنگام ورز دادن له شد
[ترجمه ترگمان] همان طور که خمیر نان خمیر را ساخته بود، خمیر نان سفت و سفت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a squishing sound.

جمله های نمونه

1. Don't sit on that bag - you'll squish the sandwiches.
[ترجمه گوگل]روی آن کیسه ننشینید - ساندویچ ها را له خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]روی اون کیفه نشو - the له می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rubber heels squelch and rubber soles squish Rain water from buildings descends without.
[ترجمه گوگل]پاشنه‌های لاستیکی خنثی می‌شوند و کف‌های لاستیکی فرو می‌روند آب باران از ساختمان‌ها خارج می‌شود
[ترجمه ترگمان]heels لاستیکی و کف لاستیکی squish رین آب را از ساختمان هایی که به پایین می آیند، له می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Suburban roads were alive with the squish of chamois leather.
[ترجمه گوگل]جاده‌های حومه‌ای با چرم چرم عناب زنده بودند
[ترجمه ترگمان]جاده ها در حومه شهری با لبه های چرم جیر زنده زنده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It'll help squish out all that water I've been retaining.
[ترجمه گوگل]این کمک می کند تا تمام آن آبی که در خود نگه داشته ام را از بین ببرم
[ترجمه ترگمان]اون کمک می کنه تا اون آب و آب رو که داشتم حفظ می کردم له ولورده کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Squish the ellipse to about half the size.
[ترجمه گوگل]اندازه بیضی را تقریباً به نصف له کنید
[ترجمه ترگمان]بیضی را به حدود نصف اندازه تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Next, squish the ellipse down from the top to half its original size.
[ترجمه گوگل]بعد، بیضی را از بالا به سمت پایین به نصف اندازه اصلی آن فشار دهید
[ترجمه ترگمان]سپس، ellipse را از بالا به نصف اندازه اصلی خود له کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Crunch, squish . What a great sound!
[ترجمه گوگل]خرد کردن، له کردن چه صدای خوبی!
[ترجمه ترگمان]کرانچ، له ولورده کردن چه صدای بلندی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Let them come, then squish them, or pop up Watchtowers.
[ترجمه گوگل]بگذارید بیایند، سپس آنها را له کنید، یا برج مراقبت را بالا بیاورید
[ترجمه ترگمان]بگذار آن ها بیایند، بعد آن ها را له ولورده کنید، وگرنه watchtowers را منفجر خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The strong squish flow and vortexes produced by the special structure of the combustion chamber improve the fuel and air mixture and combustion spe. . .
[ترجمه گوگل]جریان قوی و گرداب های تولید شده توسط ساختار ویژه محفظه احتراق، مخلوط سوخت و هوا و سرعت احتراق را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]The و vortexes که توسط ساختار ویژه محفظه احتراق تولید می شوند، سوخت و مخلوط هوا را بهبود بخشیده و تخصص حاصل از احتراق را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As he walked along the path through the field, he could hear the squish of the damp ground beneath his boots.
[ترجمه گوگل]همانطور که او در امتداد مسیر از میان مزرعه راه می رفت، می توانست صدای له شدن زمین مرطوب را از زیر چکمه هایش بشنود
[ترجمه ترگمان]وقتی در طول مسیر به راه افتاد، می توانست صدای شکستن زمین مرطوب زیر چکمه هایش را بشنود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Soon the Presleys will know the whoosh of flush toilets and the squish of carpet underneath bare feet.
[ترجمه گوگل]به‌زودی پریسلی‌ها صدای توالت‌های آب‌شویی و لکه‌های فرش زیر پای برهنه را خواهند شناخت
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که Presleys، استفاده از سیفون توالت و برداشتن فرش زیر پای برهنه را خواهند دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My garden is very clean, there are no bugs. Ah A caterpillar! Squish it! Squish it!
[ترجمه گوگل]باغ من بسیار تمیز است، هیچ اشکالی ندارد آه یک کاترپیلار! له کن! له کن!
[ترجمه ترگمان] باغ من خیلی تمیزه، هیچ حشره ای وجود نداره آه، کرم ابریشم! لعنت بر شیطان! لعنت بر شیطان!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's sitting in the distance on a stool, humming, milking a cow - squish, squish - into a tin bucket.
[ترجمه گوگل]او در دوردست روی چهارپایه نشسته، زمزمه می کند، گاو را می دوشید - له شده، له شده - در یک سطل حلبی
[ترجمه ترگمان]او در فاصله دور روی یک چهارپایه نشسته و زمزمه می کند، شیر گاو را شیر می دهد و در یک سطل حلبی کباب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I averted my gaze as I heard the revolting squish of another spike sunk into willing flesh. My eyes fell on the robe of the lead cultist.
[ترجمه گوگل]با شنیدن صدای کوبیدن خشمگین سنبله دیگری که در گوشت رغبتی فرو رفته بود، نگاهم را برگرداندم چشمم به ردای فرقه سربی افتاد
[ترجمه ترگمان]همان طور که گوش می دادم، نگاهم را برگرداندم چشمانم روی ردای the سرب قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدای شکستن یا پرتاب چیزی (اسم)
squish

له کردن (فعل)
squelch, weigh, squash, pummel, contuse, quash, maul, squish, mangle, squeeze, rase, scotch

انگلیسی به انگلیسی

• wet splashing noise, gurgling sucking sound
squash, squeeze; make a wet splashing noise, make a gurgling sucking sound

پیشنهاد کاربران

بپرس