squirting

پیشنهاد کاربران

فواره زدن - فعل
The water was squirting from the broken pipe.
پاشیدن - فعل
He squirted ketchup on his fries.
( جنسى ) ارگاسم پاششی زن - اسم/فعل
She had intense squirting.
. . . بیاید راجع به این یکی صحبت نکنیم
اصطلاحی است ، هنگامی که زن به اوج ارضا و لذت جنسی برسد ، از خودش ( از ناحیه تناسلی ، کسش ) مایعی فوران می کندو به این فوران اسکویرتینگ میگویند
اصطلاحی است درمقاربت جنسی موقعی که اب منی
مردبصورت فواره به درون رحم زن یابه روی بدن او
پاشیده میشودواوج لذت جنسی راسبب میشود
اب را به صورت فواره بیرون دادن

بپرس