squirmy


پرپیچ وتاب ولول خور

جمله های نمونه

1. "We're a squirmy generation, " admits Tyler Hunt, a University of Toronto student who is about to start looking for work. "The idea of settling into a job for 30 years just isn't appealing.
[ترجمه گوگل]تایلر هانت، دانشجوی دانشگاه تورنتو که قرار است شروع به جستجوی کار کند، اذعان می‌کند: «ما نسلی بدجنس هستیم «ایده مستقر شدن در یک شغل به مدت 30 سال جذاب نیست
[ترجمه ترگمان]تایلر هانت، دانشجوی دانشگاه تورنتو که قصد دارد شروع به جستجوی کار کند، تایید می کند: \" ما یک نسل جدید هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This article presents a new type of squirmy pneumatic micro-pipeline robot, and its analysis of the mechanisms and dynamics of driving identity.
[ترجمه گوگل]این مقاله نوع جدیدی از ربات میکرو خط لوله پنوماتیک و تحلیل آن از مکانیسم ها و پویایی هویت رانندگی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله نوع جدیدی از ربات pipeline pneumatic پنوماتیک و تحلیل آن از مکانیزم و پویایی هویت محرک را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are other methods. After Lisa had been seeing her future husband, Robert, for two months, he started to get squirmy.
[ترجمه گوگل]روش های دیگری نیز وجود دارد پس از اینکه لیزا به مدت دو ماه با همسر آینده خود، رابرت، ملاقات کرد، او شروع به کج خلقی کرد
[ترجمه ترگمان]روش های دیگری نیز وجود دارد بعد از این که لیزا شوهر آینده اش را دید، رابرت، به مدت دو ماه، شروع به گرفتن squirmy کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It takes drastic chemical changes to morph a squirmy caterpillar into a beautiful butterfly, and scientists have estimated that this process requires loads of energy to go forward.
[ترجمه گوگل]برای تبدیل شدن یک کاترپیلار موز به یک پروانه زیبا، تغییرات شیمیایی شدیدی لازم است، و دانشمندان تخمین زده اند که این فرآیند به انرژی زیادی نیاز دارد تا به جلو برود
[ترجمه ترگمان]تبدیل یک کرم ابریشم به یک پروانه زیبا تبدیل به تغییرات شیمیایی شدیدی می شود و دانشمندان تخمین زده اند که این فرآیند نیازمند مقدار زیادی انرژی برای پیشروی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Even those squirmy scenes were shot through with his goodness.
[ترجمه گوگل]حتی آن صحنه‌های بداخلاق با خوبی او فیلمبرداری شد
[ترجمه ترگمان]حتی آن صحنه های squirmy و squirmy با مهربانی او را تیرباران کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Playing the part. Even those squirmy scenes were shot through with his goodness.
[ترجمه گوگل]ایفای نقش حتی آن صحنه‌های بداخلاق با خوبی او فیلمبرداری شد
[ترجمه ترگمان]نقش بازی کردن حتی آن صحنه های squirmy و squirmy با مهربانی او را تیرباران کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Angel Baby Lotion is easily rubbed into squirmy baby skin, and smells so naturally good you'll have to nibble on an adorable little tootsie or two!
[ترجمه گوگل]لوسیون کودک فرشته به راحتی روی پوست موخوره کودک مالیده می شود و بوی طبیعی آن چنان خوب است که باید یک یا دو کت و شلوار کوچک دوست داشتنی را بخورید!
[ترجمه ترگمان]کرم عزیزم، صابون به آسانی در پوست کودک گرم و نرم کشیده می شود، و به طور طبیعی بوی خوبی می دهد که باید به یک یا دو یا دو یا دو نگاه کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's beginning to get that squirmy feeling.
[ترجمه گوگل]او شروع به دریافت آن احساس خفگی کرده است
[ترجمه ترگمان]داره شروع می کنه به این احساس squirmy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some infants are intense, while others are more relaxed; some are squirmy and restless, while others are placid.
[ترجمه گوگل]برخی از نوزادان شدید هستند، در حالی که برخی دیگر آرام تر هستند برخی از آنها خجالتی و بی قرار هستند، در حالی که برخی دیگر آرام هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از نوزادان سخت هستند، در حالی که برخی دیگر راحت تر هستند؛ برخی آرام و بی قرار هستند، در حالی که برخی آرام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Technicians at pediatric sleep centers must be adept at getting even squirmy toddlers to tolerate wires on their heads.
[ترجمه گوگل]تکنسین‌های مراکز خواب اطفال باید در ترغیب کردن کودکان نوپا حتی دمدمی‌شده برای تحمل سیم‌های روی سرشان ماهر باشند
[ترجمه ترگمان]متخصصین در مراکز خواب کودکان باید در جذب even کودک برای تحمل سیم ها در سر خود مهارت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Once unleashed by its gloomy keeper Hades (Ralph Fiennes), the squirmy sea monster is ready to devour Princess Andromeda (Alexa Davalos) and destroy the rebellious city of Argos.
[ترجمه گوگل]هنگامی که توسط نگهبان غمگینش هادس (رالف فاینس) رها می شود، هیولای دریایی خجالتی آماده است تا شاهزاده آندرومدا (الکسا داوالوس) را ببلعد و شهر شورشی آرگوس را نابود کند
[ترجمه ترگمان]پس از رها شدن توسط حادث keeper (رالف Fiennes)، هیولای دریایی squirmy آماده بلعیدن Princess (الکسا Davalos)و نابودی شهر سرکش آرگو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wriggly, having a tendency to twist and turn

پیشنهاد کاربران

بی قرار
1. To twist about in a wriggling, snakelike motion; writhe. 2. To feel or exhibit signs of humiliation or embarrassment.
خوار، پَست ، ( ذَلیل، حَقیر )

بپرس