squinch


(معماری) تاق زاویه ی دیوار، گوشه تاق، گوشه پوش، (برای بهتر دیدن و غیره) چشمان خود را هم کشیدن، نیمه بسته کردن، صورت خود را هم کشیدن، چین دار کردن، بینی خود را هم کشیدن، چروک دار کردن، درهم کشیدن، کج و معوج کردن، (برای کوچکتر نشان دادن خود و غیره) خود را جمع کردن، یکه خوردن، تن درندادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in architecture, an interior corner support, such as an arch or lintel supporting the weight of a spire.

جمله های نمونه

1. He squinched up his face in a look that left no doubt about his displeasure.
[ترجمه گوگل]با قیافه ای که هیچ شکی در مورد نارضایتی اش باقی نگذاشت، صورتش را به هم چسباند
[ترجمه ترگمان]چهره خود را با نگاهی که حاکی از نارضایتی او نبود از جا بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Inside four arches support the central dome with squinches rather than pendentives.
[ترجمه گوگل]در داخل چهار طاق، گنبد مرکزی را به جای آویزها، با چنگک‌ها نگه می‌دارند
[ترجمه ترگمان]داخل چهار طاق به جای pendentives، گنبد مرکزی را با squinches پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He squinches his features sorely.
[ترجمه گوگل]او به شدت خصیصه هایش را به هم می ریزد
[ترجمه ترگمان]چهره درهم کشید و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The oval dome over the crossing is supported on squinches and shallow pendentives.
[ترجمه گوگل]گنبد بیضی شکل بر روی گذرگاه بر روی قیچی ها و آویزهای کم عمق قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]گنبد بیضی شکل بر روی گذرگاه روی squinches و pendentives کم عمق تکیه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Inside, the nave vaults are octagonal domical shape and the central dome is carried on pseudo-pendentives rather like squinches.
[ترجمه گوگل]در داخل، طاق‌های شبستان هشت ضلعی است و گنبد مرکزی بر روی آویزهای کاذب و بیشتر شبیه قیچی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در داخل، طاق های شبستان، شکل domical هشت ضلعی هستند و گنبد مرکزی بر روی شبه - مانند squinches حمل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is the seat of logic, analysis, verbal reasoning and the kinds of thoughts--Maybe I should just kind of squinch over a little more to the left--that you never imagine crossing Tiger Woods's mind.
[ترجمه گوگل]اینجا محل منطق، تجزیه و تحلیل، استدلال کلامی و انواع افکار است - شاید بهتر باشد کمی بیشتر به سمت چپ بچشم - که هرگز تصور نمی کنید از ذهن تایگر وودز عبور کند
[ترجمه ترگمان]این صندلی منطق، تحلیل، استدلال کلامی و انواع اندیشه ها است - - شاید بهتر است کمی بیشتر به سمت چپ بروم - - که هرگز تصور نکنید که از ذهن تایگر وودز رد شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To allow a dome to rest above a square base, either of two devices was used: the squinch (an arch in each of the corners of a square base that transforms it into an octagon ) or the pendentive.
[ترجمه گوگل]برای قرار دادن یک گنبد در بالای یک پایه مربع، از یکی از دو وسیله استفاده می‌شد: اسکینچ (قوسی در هر یک از گوشه‌های یک پایه مربع که آن را به هشت ضلعی تبدیل می‌کند) یا آویز
[ترجمه ترگمان]برای اجازه دادن به یک گنبد برای استراحت بیش از یک پایه مربعی، هر کدام از دو ابزار مورد استفاده قرار گرفتند: the (طاق در هر کدام از گوشه های یک پایه مربعی که آن را به یک هشت ضلعی تبدیل می کند)یا the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• crouch down; squint, squeeze, tense up the muscles of the eyes; flinch, draw back, show fear

پیشنهاد کاربران

اعضای صورت خودرا در هم کشیدن
فیل پوش
گوشه سازی در مرمت و معماری ایرانی.
گوشوار - سه کنج

بپرس