squiggly


معنی: پرپیچ وتاب ولول خور

جمله های نمونه

1. He drew three squiggly lines.
[ترجمه گوگل]او سه خط خمیده کشید
[ترجمه ترگمان]سه خط کج و معوج کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. M., and opens with a lot of squiggly guitar riffs as the full-motion video kicks in.
[ترجمه گوگل]M, و با شروع ویدیوی فول موشن با تعداد زیادی ریف گیتار شیک باز می شود
[ترجمه ترگمان]ام، و با چندتا گیتار squiggly به اسم فیلم برداری که توش پخش میشه رو باز میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Earthquake Rose. Scientists believe the squiggly lines at the center of the pattern were formed during the quake's most intense trembles.
[ترجمه گوگل]زلزله گل شد دانشمندان بر این باورند که خطوط خمیده در مرکز الگو در طول شدیدترین لرزش های زمین لرزه ایجاد شده اند
[ترجمه ترگمان]رز: زلزله دانشمندان بر این باورند که خطوط تولید کننده در مرکز این الگو در طی این زلزله به شدت متشنج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The power/lock button is also found on this squiggly cable, as well as the secondary microphone for noise cancelling and clarity during phone calls.
[ترجمه گوگل]دکمه روشن/خاموش/قفل نیز روی این کابل خمیده و همچنین میکروفون ثانویه برای حذف نویز و وضوح در هنگام تماس‌های تلفنی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دکمه قدرت \/ قفل هم در این کابل squiggly و همچنین میکروفون ثانویه برای حذف صدا و وضوح در طول تماس های تلفنی پیدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Aardvark and Squiggly love chocolate, hiking, and fishing.
[ترجمه گوگل]Aardvark و Squiggly عاشق شکلات، پیاده روی و ماهیگیری هستند
[ترجمه ترگمان]Aardvark و squiggly عاشق شکلات، پیاده روی و ماهی گیری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The laptop's screen displayed an array of squiggly lines.
[ترجمه گوگل]صفحه نمایش لپ تاپ مجموعه ای از خطوط مورب را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]صفحه لپ تاپ مجموعه ای از خطوط squiggly را نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The series of squiggly lines at bottom left, near the bulge, is a section of cardiomyocytes, which make the heart beat.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از خطوط خمیده در پایین سمت چپ، نزدیک برآمدگی، بخشی از کاردیومیوسیت ها هستند که باعث تپش قلب می شوند
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از خطوط squiggly در پایین سمت چپ، نزدیک برآمدگی، بخشی از کاردیومیوسیت است که قلب را به تپش درمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But all exoplanet detections had been of the squiggly variety.
[ترجمه گوگل]اما تمام کشفیات سیارات فراخورشیدی از انواع گیج کننده بوده است
[ترجمه ترگمان]اما همه exoplanet exoplanet کج و معوج به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The red-pink squiggly lines extending from the epicardial surface into the yellow fluid represent the strands of fibrin.
[ترجمه گوگل]خطوط قرمز مایل به صورتی که از سطح اپیکارد به داخل مایع زرد امتداد می‌یابند رشته‌های فیبرین را نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]خطوط انتقال قرمز - صورتی که از سطح epicardial به سیال زرد کشیده می شوند، رشته های of را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The squiggly lines of this crop circle look like ribbons undulating from the interior circle.
[ترجمه گوگل]خطوط خمیده این دایره برش مانند نوارهایی هستند که از دایره داخلی مواج هستند
[ترجمه ترگمان]خطوط کج و معوج این دایره شبیه نوارهای دور از دایره درونی به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For example, a rule violation in a Java class will be underlined with a red squiggly line.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، نقض قانون در کلاس جاوا با یک خط قرمز قرمز خط کشیده می شود
[ترجمه ترگمان]برای مثال، نقض قاعده در یک کلاس جاوا با خط squiggly قرمز مشخص خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The medium favors hard 90-degree angles, but that shouldn't stop us from including diagonals, zig-zags, and squiggly lines in our designs.
[ترجمه گوگل]مدیوم از زوایای سخت 90 درجه ای استفاده می کند، اما این نباید مانع از قرار دادن مورب ها، زیگ زاگ ها و خطوط خمیده در طراحی هایمان شود
[ترجمه ترگمان]محیط به نفع ۹۰ درجه است، اما نباید ما را از جمله diagonals، zig - zags و خطوط squiggly در طرح های خود نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So now repeat the same process a couple of times to make more squiggly lines.
[ترجمه گوگل]بنابراین اکنون همین روند را چند بار تکرار کنید تا خطوط شلوغ تری ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]پس حالا یک روند را چند بار تکرار کنید تا خطوط squiggly بیشتری ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If an illustration of the clitoris is included, it is often suggested by a little bump or a squiggly line surrounded by unnamed parts and white space.
[ترجمه گوگل]اگر تصویری از کلیتوریس گنجانده شود، اغلب با یک برآمدگی کوچک یا یک خط خمیده احاطه شده توسط قسمت‌های بدون نام و فضای سفید نشان داده می‌شود
[ترجمه ترگمان]اگر تصویری از the وجود داشته باشد، اغلب با یک برآمدگی کوچک یا خط squiggly محصور شده توسط قطعات بدون نام و فضای سفید پیشنهاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرپیچ وتاب ولول خور (صفت)
squiggly

انگلیسی به انگلیسی

• wavy and twisting

پیشنهاد کاربران

خمیده ، کج معوج
مثلاً میشه به علامتِ ~ نسبتش داد.

بپرس