مسموم شده (صفت)
squiffed, squiffy
مست و خراب (صفت)
squiffed, squiffy
squiffy
/ˈskwɪfi//ˈskwɪfi/
معنی: مسموم شده، مست وخراب
معانی دیگر: (به ویژه انگلیس - عامیانه) مست (squiffed هم می گویند)، squiffed ز
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
Squiffy /ˈskwɪfɪ/ ( adj - fier, - fiest, Brit, informal. While British English speakers would recognize it, it's not part of the typical vocabulary in American English or more formal contexts, where words like "tipsy" or "drunk" would be preferred ) – meaning:
... [مشاهده متن کامل]
slightly drunk.
کمی مست؛ تا حدی مست؛ بگی نگی لولی وش
Example 👇
INSPECTOR: Where did you meet her?
ERIC: In the Palace bar. I’d been there an hour or so with two or three chaps. I was a bit squiffy.
* An Inspector Calls and Other Plays - plays written by J. B. Priestley ( p. 378, pdf version )
بازرس: کجا اون خانُم رو ملاقات کردی؟
اریک: در بار پالاس. حدود یک ساعت با دو سه نفر اونجا بودم. یه کم مست بودم.
* گفتگوی انتخابی: از کتاب # بازرس وارد می شود و نمایشنامه های دیگر، # اثر جی بی پریستلی ( ص ۳۷۸، نسخه پی دی اف )
... [مشاهده متن کامل]
کمی مست؛ تا حدی مست؛ بگی نگی لولی وش
بازرس: کجا اون خانُم رو ملاقات کردی؟
اریک: در بار پالاس. حدود یک ساعت با دو سه نفر اونجا بودم. یه کم مست بودم.
* گفتگوی انتخابی: از کتاب # بازرس وارد می شود و نمایشنامه های دیگر، # اثر جی بی پریستلی ( ص ۳۷۸، نسخه پی دی اف )
مست