1. a squelch in the mud
چلپ چلوپ در گل و لای
2. the people's inner joy that neither war nor poverty could squelch
شادی درونی مردم که نه جنگ و نه فقر توانسته بود آن را سرکوب کند.
3. The two boxers glowered each other to squelch the other.
[ترجمه گوگل]دو بوکسور همدیگر را درخشیدند تا دیگری را خفه کنند
[ترجمه ترگمان]دو boxers به هم خیره شدند تا یکدیگر را له کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. "Pop", "boom" and "squelch" are onomatopoeic words.
[ترجمه گوگل]«پاپ»، «بوم» و «اسکولچ» واژههایی هستند که بهعنوان واژههای نمادین شناخته میشوند
[ترجمه ترگمان]\"پاپ\"، \"شکوفایی\" و \"squelch\" کلمات onomatopoeic هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The shortcomings of the watch, however, failed to squelch the dream of what it might do once perfected.
[ترجمه گوگل]با این حال، کاستیهای ساعت نتوانست رویای کاری را که پس از تکمیل شدن انجام میداد، از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، کاستی های این ساعت باعث شکسته شدن رویای آن چیزی نشد که ممکن است زمانی تکمیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Rubber heels squelch and rubber soles squish Rain water from buildings descends without.
[ترجمه گوگل]پاشنههای لاستیکی خنثی میشوند و کفهای لاستیکی فرو میروند آب باران از ساختمانها خارج میشود
[ترجمه ترگمان]heels لاستیکی و کف لاستیکی squish رین آب را از ساختمان هایی که به پایین می آیند، له می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Type of squelch : Tone operated by 150 - Hz signal.
[ترجمه گوگل]نوع Squelch: صدایی که توسط سیگنال 150 هرتز کار می کند
[ترجمه ترگمان]نوع of: فضا توسط سیگنال ۱۵۰ هرتز عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Better to squelch the speculators by choosing a substantially stronger yuan early on.
[ترجمه گوگل]بهتر است با انتخاب یک یوان قویتر در اوایل، دلالان را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]بهتر است معامله گران را با انتخاب یوان به شدت قوی تر له کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Specifically, this data may include control information squelch the RF signal and clamp the ramp output.
[ترجمه گوگل]به طور خاص، این داده ها ممکن است شامل اطلاعات کنترلی باشد که سیگنال RF را خاموش کرده و خروجی سطح شیب دار را بست
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، این داده ها ممکن است شامل اطلاعات کنترل از سیگنال RF و گیره خروجی رمپ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The President wants to squelch any perception that the meeting is an attempt to negotiate.
[ترجمه گوگل]رئیسجمهور میخواهد هرگونه تصوری مبنی بر اینکه این دیدار تلاشی برای مذاکره است را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور می خواهد هر گونه برداشتی را که این نشست تلاشی برای مذاکره است را سرکوب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You cannot squelch wanting .
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید خواستن را خفه کنید
[ترجمه ترگمان] تو نمیتونی wanting رو سرکوب کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He pulled his foot out of the mud with a squelch.
[ترجمه گوگل]پایش را از گل و لای بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]پایش را از گل و لای در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. As the hikers walked down the path by the house, she could hear the squelch of their boots in the mud.
[ترجمه گوگل]همانطور که کوهنوردان در مسیر کنار خانه قدم می زدند، او می توانست صدای چکمه هایشان را در گل بشنود
[ترجمه ترگمان]همان طور که the کنار خانه قدم می زدند، صدای squelch چکمه های آن ها را در گل می شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But the fact that the guy is wearing a Comedy Central shirt tends to squelch the impact.
[ترجمه گوگل]اما این واقعیت که آن مرد پیراهن کمدی سنترال به تن دارد، تأثیر را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]اما این واقعیت که این فرد در حال پوشیدن لباس کابلی کمدی است، تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید