1. creditors squeezed his lands from him
طلبکاران زمین های او را به زور از او گرفتند.
2. he squeezed my arm and said,"look at that man!"
بازویم را فشرد و گفت ((آن آقا را ببین !))
3. he squeezed the moisture out of the blanket
او آب پتو را چلاند.
4. ramin squeezed the baloon until it popped
رامین بادکنک را آنقدر فشار داد تا ترکید.
5. she squeezed her hand into the hole
دستش را توی سوراخ چپاند.
6. we squeezed into his small room
چپیدیم توی اتاق کوچک او
7. imported products squeezed the country's factories
کالاهای وارداتی کارخانه های کشور را در تنگنا قرار می دادند.
8. my father squeezed me in his arms
پدرم مرا در آغوش خود فشرد.
9. the driver squeezed eight passengers into his taxi
راننده هشت مسافر را در تاکسی خود چپاند.
10. the fat lady squeezed through the door
خانم چاق به سختی از در رد شد.