squatter

/ˈskwɑːtər//ˈskwɒtə/

معنی: چمباتمه زن، قوزکن، اقامت گزین در زمین غیر معمور
معانی دیگر: (آدم یا حیوان) کمین کننده، خف کننده، چمباتمه زننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one that squats.

(2) تعریف: one who settles on and occupies land or a property, either without a legal right to do so, or under a government program that provides for eventual ownership by the settler.

جمله های نمونه

1. The proximity of the wealthy suburb to the squatter camp throws the plight of the squatters into even sharper relief.
[ترجمه گوگل]نزدیکی حومه ی ثروتمند به کمپ سکونت نشینان، وضعیت اسفبار نشینان را تسکین می دهد
[ترجمه ترگمان]نزدیکی حومه ثروتمند به اردوگاه تصرف کنندگان، گرفتاری تصرف کنندگان زمین را به مراتب سخت تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The squatter settlements originally came into being through illegal land invasions.
[ترجمه گوگل]سکونت گاه های ساکن ابتدا از طریق تهاجمات غیرقانونی زمین به وجود آمدند
[ترجمه ترگمان]ساکنان غیرقانونی در اصل از طریق تهاجم زمینی غیرقانونی وارد این منطقه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The initial founding of a squatter settlement is, itself, an illegal act and, therefore, a challenge to authority.
[ترجمه گوگل]تأسیس اولیه یک شهرک نشینی به خودی خود یک اقدام غیرقانونی و در نتیجه چالشی برای قدرت است
[ترجمه ترگمان]تاسیس اولیه یک اقامتگاه غیرقانونی خودش یک عمل غیرقانونی است و بنابراین یک چالش برای قدرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was advised to leave the squatter camp and was given help in locating a new home.
[ترجمه گوگل]به او توصیه شد که اردوگاه اسکوتر را ترک کند و برای یافتن خانه جدید به او کمک شد
[ترجمه ترگمان]به او توصیه شد که اردوگاه squatter را ترک کند و در محل اسکان دادن خانه ای جدید کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Twenty-one people died in one attack on a squatter camp in Katlehong, east of Johannesburg.
[ترجمه گوگل]بیست و یک نفر در یک حمله به اردوگاهی در کاتلهونگ در شرق ژوهانسبورگ کشته شدند
[ترجمه ترگمان]بیست و یک نفر در یک حمله به یک اردوگاه غیرقانونی در Katlehong واقع در شرق ژوهانسبورگ کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many of the squatter settlements exhibit high levels of social organisation and stability rather than marginal characteristics.
[ترجمه گوگل]بسیاری از سکونتگاه‌های ساکن سطوح بالایی از سازمان‌دهی اجتماعی و ثبات را نشان می‌دهند تا ویژگی‌های حاشیه‌ای
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اقامتگاه های غیرقانونی سطح بالایی از سازمان اجتماعی و ثبات را به جای ویژگی های حاشیه ای نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Squatter houses along the track used the railroad as an access to their houses.
[ترجمه گوگل]خانه های ساکن در امتداد مسیر از راه آهن به عنوان دسترسی به خانه های خود استفاده می کردند
[ترجمه ترگمان]خانه های چوبی در طول مسیر راه آهن به وسیله دسترسی به خانه های خود از راه آهن استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Around the Pretoria alone there are 80 squatter settlements.
[ترجمه گوگل]تنها در اطراف پرتوریا 80 شهرک نشین وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تنها پرتوریا به تنهایی ۸۰ شهرک مسکونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Squatter control is maintained by regular patrols and hut - to - hut checks.
[ترجمه گوگل]کنترل اسکوتر توسط گشت های منظم و چک های کلبه به کلبه حفظ می شود
[ترجمه ترگمان]کنترل Squatter توسط پلیس های معمولی نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A teenager plays cricket in a squatter camp in Krugersdorp on March 20
[ترجمه گوگل]یک نوجوان در 20 مارس در یک کمپ اسکواتر در کروگرزدورپ کریکت بازی می کند
[ترجمه ترگمان]یک نوجوان در ۲۰ مارس در یک اردوگاه غیرقانونی در Krugersdorp کریکت بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Squatter is occupying the building.
[ترجمه گوگل]اسکوتر ساختمان را اشغال کرده است
[ترجمه ترگمان]squatter در حال اشغال ساختمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The living conditions of many of these migrants in illegal squatter settlements is often precarious.
[ترجمه گوگل]شرایط زندگی بسیاری از این مهاجران در سکونتگاه های غیرقانونی ساکن اغلب نامطمئن است
[ترجمه ترگمان]شرایط زندگی بسیاری از این مهاجران در محل های مسکونی غیرقانونی، اغلب نامطمئن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This was demonstrated in the resettlement of Vila Planetario, a squatter settlement of refuse collectors in the centre of the city.
[ترجمه گوگل]این امر در اسکان مجدد ویلا پلانتاریو، یک محل سکونت نشین متشکل از زباله جمع کن ها در مرکز شهر نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]این امر در اسکان مجدد Vila Planetario، یک اقامتگاه غیرقانونی از ماموران جمع آوری زباله در مرکز شهر، نشان داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The peasant family is cramped tightly into a small makeshift shack squatter slum.
[ترجمه گوگل]خانواده دهقان به شدت در یک زاغه نشین کلبه موقت کوچک محصور شده اند
[ترجمه ترگمان]خانواده روستایی در یک کلبه کوچک و موقتی فقیر نشین تنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چمباتمه زن (اسم)
squatter

قوزکن (اسم)
squatter

اقامت گزین در زمین غیر معمور (اسم)
squatter

تخصصی

[حقوق] کسی که بدون اجازه در ملک دیگری ساکن شود

انگلیسی به انگلیسی

• homesteader, one who settles on a section of land in order to gain a deed of ownership; someone who illegally settles on a section of land
squatters are people who live in an unused building without having a legal right to do so.
squatters are also people who occupy unused land, either to build homes on it or to farm it, without having a legal right to do so.

پیشنهاد کاربران

غیرمعمور: خرابه - بدون عمران و آبادی
کوخ نشین
a person who lives in an empty building without permission
کسی که داخل یک ساختمان خالی، بدون هیچ مجوزی، زندگی می کند، ساکن غیر مجاز در یک ساختمان خالی
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/squatter?q=Squatter
فروگیر
ساکن غیر مجاز؛ متصرف
متصرف عدوانی
اما برای کاربردش در زبان عامی، چه معادلی می شه گذاشت؟مضاف بر اینکه خود این پدیده در کشور ما چندان مرسوم نیست.
متصرف غیر قانونی

بپرس