معنی: محل چمباتمه زنی، چاق و خپل، چندک زدن، قوز کردن، چمباتمه زدن، چمباتمه نشستن، چنباتمه زدنمعانی دیگر: چنبک زدن، (به ویژه جانور) پاها را خمیده کردن و تنه را نزدیک به زمین بردن (مثلا برای اختفا)، خف کردن، (بدون اجازه یا حق قانونی) در ملک ساکن شدن، (معمولا خانه ی خالی را) اشغال غیرقانونی کردن، کوتاه و نسبتا چاق، خپله، تاپو، پکنه، کلفت و کوتاه، (امریکا) با اجازه ی دولت در زمین دولتی ساکن شدن (و در اثر سکونت دارای حق مالکیت شدن)، خف کرده، قوز کرده
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: squats, squatting, squatted
• (1)تعریف: to sit on one's heels, or to crouch low to the ground. • مشابه: crouch
• (2)تعریف: to occupy land or a piece of property, usu. temporarily and either legally or illegally.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to cause (oneself or another) to squat.
صفت ( adjective )حالات: squatter, squattest
• : تعریف: having a low, thickset body or structure. • متضاد: lanky, rangy, tall
اسم ( noun )
• (1)تعریف: the act or an instance of squatting. • مشابه: crouch
• (2)تعریف: a squatting posture or position.
جمله های نمونه
1. she is dark and rather squat
او سیه چرده و نسبتا خپل است.
2. After returning from Paris, David moved to a squat in Brixton.
[ترجمه Farshad] دیوید پس تز برگشتن از پاریس, یه سری به بریکستون زد
|
[ترجمه گوگل]پس از بازگشت از پاریس، دیوید به یک اسکات در بریکستون رفت [ترجمه ترگمان]پس از بازگشت از پاریس، دیوید در بریکستون به یک زمین چمباتمه زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The doctor let her squat down and asked her some questions.
[ترجمه گوگل]دکتر به او اجازه داد چمباتمه بزند و چند سوال از او پرسید [ترجمه ترگمان]دکتر خم شد و از او چند سوال پرسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He had a job that paid him squat.
[ترجمه صادقی] او شغلی داشت که بابتش حقوق ناچیزی می گرفت.
|
[ترجمه گوگل]او شغلی داشت که به او دستمزد می داد [ترجمه ترگمان]اون شغلی داشت که بهش پول داده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He bent to a squat and gathered the puppies on his lap.
[ترجمه گوگل]خم شد و توله ها را روی پاهایش جمع کرد [ترجمه ترگمان]او خم شد و توله سگی را که روی زانویش بود جمع کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You don't know squat about it.
[ترجمه گوگل]شما اسکات را در مورد آن نمی دانید [ترجمه ترگمان]تو در این مورد چیزی نمی دانی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Can you find somewhere to squat?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید جایی برای اسکات پیدا کنید؟ [ترجمه ترگمان]میتونی یه جایی رو پیدا کنی دراز بکشی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Eddie was a short squat fellow in his forties with thinning hair.
[ترجمه گوگل]ادی یک مرد کوتاه قد در چهل سالگی با موهای نازک بود [ترجمه ترگمان]ادی یک مرد قد کوتاه و قد کوتاه با موهای کم پشت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She lives in a squat in Camden.
[ترجمه بهار] در یک خانه غصبی در کردن زندگی می کند
|
[ترجمه گوگل]او در یک چمباتمه در کامدن زندگی می کند [ترجمه ترگمان]توی \"کمدن\" زندگی میکنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They're living in a damp squat with no electricity.
[ترجمه گوگل]آنها در یک چمباتمه مرطوب و بدون برق زندگی می کنند [ترجمه ترگمان]ان ها در یک چمباتمه مرطوب و بدون برق زندگی می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I squat on my hams.
[ترجمه گوگل]روی ژامبونم چمباتمه می زنم [ترجمه ترگمان]روی پاهایم چمباتمه می زنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It was squat and solid, in a cove, with outbuildings, some land and its own sandy bay.
[ترجمه گوگل]چمباتمه و محکم بود، در یک یارو، با ساختمان های بیرونی، مقداری زمین و خلیج شنی خودش [ترجمه ترگمان]در یک خلیج کوچک، بزرگ و استوار بود، با outbuildings و چند تا زمین و یک خلیج شنی که در آن دیده می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Miguel slid down to the floor in a squat.
[ترجمه گوگل]میگل در حالت چمباتمه روی زمین سر خورد [ترجمه ترگمان]میگوئل به زمین افتاد و روی زمین افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She was nicked in a filthy squat with a load of known druggies.
[ترجمه گوگل]او در یک چمباتمه کثیف با باری از مواد مخدر شناخته شده مورد حمله قرار گرفت [ترجمه ترگمان]اون توی یه squat کثیف با یه مشت معتاد دستگیر شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The temple was a squat, two-storey structure, encrusted with oriental tat.
[ترجمه گوگل]معبد یک سازه چمباتمهدار و دو طبقه بود که با تات شرقی پوشیده شده بود [ترجمه ترگمان]معبد یک سازه دو طبقه بود که متعلق به tat شرقی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
محل چمباتمه زنی (اسم)
squat
چاق و خپل (صفت)
squat
چندک زدن (فعل)
crouch, cower, squat
قوز کردن (فعل)
hunch, crouch, squat, hump
چمباتمه زدن (فعل)
ruck, squat
چمباتمه نشستن (فعل)
squat, swat
چنباتمه زدن (فعل)
squat
تخصصی
[حقوق] بدون اجازه در ملک دیگری ساکن شدن
انگلیسی به انگلیسی
• low crouching position; act of squatting; (sports) weight lifting exercise wherein the lifter lifts a barbell while rising from a crouching position ; (zoology) animal's den (such as a hare etc.); place inhabited by squatters (building etc.); sudden fall, crushing fall; small vein of ore; (slang) small amount, insignificant amount sit on one's haunches, crouch down low; occupy land by settling on it (legally or illegally) short and thickset, pudgy, stocky; sitting on one's haunches, crouched down low if you squat down, you crouch, balancing on your feet with your legs bent. something or someone that is squat is short and thick or fat, often in an unattractive way. a person who squats in an unused building lives there without having a legal right to do so.
پیشنهاد کاربران
Squat walk پا مرغی رفتن
squat ( v ) ( skwɑt ) =to sit on your heels with your knees bent up close to your body, e. g. Children were squatting on the floor
خپل
دارای حق مالکیت شدن
To live in an empty building or area of land without the permission of the owner در یک ساختمان خالی یا زمینی بدون اجازه از مالک آن ساکن شدن، ساختمان یا زمینی را به شکل عدوانی تصرف کردن They squatted ( in ) an old house in King's Cross when their money ran out
تصرف عدوانی ملک
در زبان تخصصی عمران به معنای کوتاه و چاق در مقابل لاغر slender wall squat wall
Squat toilet به معنی توالت ایرانی
Taking a shit outdoors یا همون ولگردی و ول چرخیدن هم معنی میده برای مثال: Diddlysquat یعنی ولگردیه به دردنخور یا ناچیز یعنی جوری که خودمم با ول چرخیدنم حال نکردم از بس که یکنواخت و بی خاصیت و ناچیز بود
( وسیله نقلیه ) اسکوات مقداری است که سیستم تعلیق عقب در شرایط شتاب به صورت عمودی فشرده می شود. هرچه یک موتور قدرتمندتر باشد، به دلیل افزایش سطح شتاب توسط موتور قدرتمندتر، اثرات ضد اسکوات روی هندلینگ بیشتر می شود.
squat ( ورزش ) واژه مصوب: چم پا تعریف: در وزنه برداری و آمادگی جسمانی، حرکت یا تمرینی شامل نشستن و برخاستن ورزشکار درحالی که وزنه ای را پشت سر و روی شانه ها نگه داشته است
سرپا نشستن
( معنی دوم ) تصرف کردن
✔️ ( بدون اجازه یا حق قانونی ) در ملک ساکن شدن، ( معمولا خانه ی خالی را ) اشغال غیرقانونی کردن They squatted ( in ) an old house in King's Cross when their money ran out . . . وقتی پول شون تموم شد
چمباتمه زدن. به حالتی گفته میشه که فرد در دستشویی میشینه.
قرار گرفتن
خیلی کم ، . پشیز . . هیچی ، یا نزدیک هیچی ، در جمله هایی که بار منفی داره استفاده I don't owe him squat. من پشیزی بهش مدیون نیستم He had a job that paid him squat You don't know squat about it.
معمولا برای حرکت اسکات در بدنسازی استفاده میشه . حالا چه با وزنه چه با دست خالی . وقتی توی کوگل بزنین این کلمه رو تمام تصاویر در مورد همین هست
هیچی!!! You don't know squat about it
squatted buildings خانه های توسری خورده
غصب کردن
اگر واژه بصورت صفت ( . adj ) در مورد مکان یا بنایی آورده شده است، برای مثال: a squat building، به معنای بنا یا ساختمانی کم ارتفاع می باشد.