squashy

/ˈskwɑːʃi//ˈskwɒʃi/

معنی: لهشونده، کدویی، بسهولت خرد وله شونده
معانی دیگر: نرم و آبکی، (میوه) زیادی رسیده، آب لمبو، لمبه، آبگز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: squashier, squashiest
مشتقات: squashily (adv.), squashiness (n.)
(1) تعریف: soft and easily crushed.
متضاد: firm, hard

- an overripe, squashy peach
[ترجمه گوگل] یک هلو بیش از حد رسیده و کدو حلوایی
[ترجمه ترگمان] # # # # # # # # # # # # # # # # # #
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: soft and wet; mushy.

- The turf was squashy after the downpour.
[ترجمه گوگل] زمین چمن پس از بارندگی له شده بود
[ترجمه ترگمان] بعد از باران، چمن نرم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I've bought some squashy pillows for the couch.
[ترجمه گوگل]من چند بالش اسکواشی برای کاناپه خریده ام
[ترجمه ترگمان]چند تا بالش کوچک برای کاناپه خریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Juliet and David sat in squashy armchairs while Mrs Maybury fetched the tray of tea.
[ترجمه گوگل]جولیت و دیوید روی صندلی‌های اسکواشی نشسته بودند و خانم میبری سینی چای را آورد
[ترجمه ترگمان]وقتی خانم Maybury سینی چای را آورد، ژولیت و دیوید روی مبل های راحتی نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Extra leg-room and squashy leather seats make it easier to get work done.
[ترجمه گوگل]صندلی‌های چرمی با فضای بیشتر برای پاها و چرم‌های مات، انجام کار را آسان‌تر می‌کنند
[ترجمه ترگمان]کار کردن به پای اضافی و صندلی های راحت چرمی راحت تر است که کار را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fruit is rather squashy.
[ترجمه گوگل]میوه نسبتا کدو حلوایی است
[ترجمه ترگمان]میوه نسبتا نرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mrs Rundle also sent a squashy parcel addressed to all the three children.
[ترجمه گوگل]خانم راندل همچنین یک بسته اسکواشی خطاب به هر سه کودک فرستاد
[ترجمه ترگمان]خانم rundle نیز بسته کوچکی را که برای همه بچه ها نوشته شده بود فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's a squashy gel ball with a slightly heavier polymer core.
[ترجمه گوگل]این یک توپ ژل کدو حلوایی با هسته پلیمری کمی سنگین تر است
[ترجمه ترگمان]این یک توپ نازک ژل با هسته پلیمری کمی سنگین تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Modelling is distinct be like squashy cherry, so inviting that let a person cannot help wanting to bite on one.
[ترجمه گوگل]مدلینگ متمایز است مانند گیلاس کدو حلوایی، بنابراین دعوت کردن که اجازه می دهد یک فرد نمی تواند بخواهد یکی را گاز بگیرد
[ترجمه ترگمان]مدلسازی واضح است که مانند یک گیلاس کوچک و کوچک است، بنابراین از این که یک فرد نمی تواند به خواست خود برای گاز گرفتن کمک کند، لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Laurie: Mom, look at these squashy cherries!
[ترجمه گوگل]لوری: مامان، این گیلاس های کدو حلوایی رو ببین!
[ترجمه ترگمان]! مامان، این گیلاس کوچیک رو ببین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If the amaranthine lipstick like squashy cherry is your first selection, still need the labial colour with water profit top-ranking result or labial glair of course to it suitable.
[ترجمه گوگل]اگر رژ لب تاج خروس مانند گیلاس کدو حلوایی اولین انتخاب شماست، هنوز هم به رنگ لبی با سود آب در رتبه برتر نتیجه یا glair لبی البته برای آن مناسب نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]اگر رژلب amaranthine مانند cherry نرم، اولین انتخاب شماست، هنوز به رنگ labial با نتیجه بالای سود آب و یا بهترین نتیجه برای آن نیاز دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Practice: Choose fresh and squashy Chinese flowering quince, flay, go nucleus, cut chunk account, reserve.
[ترجمه گوگل]تمرین: به گل چینی تازه و کدو حلوایی انتخاب کنید، پوسته پوسته، هسته، برش قطعه، ذخیره کنید
[ترجمه ترگمان]تمرین: quince های پر زرق و برق چینی را انتخاب کنید، پوست، پوست، و حساب خود را ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Withered and yellow is squashy orange just was picked on the tree that orange is yellow.
[ترجمه گوگل]پژمرده و زرد پرتقال کدوئی است فقط از درخت چیده شد که نارنجی زرد است
[ترجمه ترگمان]زرد و زرد را فقط بر روی درختی چید که نارنجی زرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hen B:He looks like a squashy tomato after lay the egg.
[ترجمه گوگل]مرغ B: بعد از تخم گذاری شبیه گوجه فرنگی کدو سبز می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از تخم گذاری، مثل یک گوجه فرنگی نرم به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If it is too squashy and unsupportive, it will not give enough support, and that can cause heel pain.
[ترجمه گوگل]اگر بیش از حد نرم و بدون حمایت باشد، به اندازه کافی حمایت نمی کند و این می تواند باعث درد پاشنه شود
[ترجمه ترگمان]اگر بسیار نرم و نرم باشد، به اندازه کافی حمایت نخواهد شد، و این می تواند باعث درد پاشنه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nevertheless, only squashy banana just has these effect, unripe banana may rise counteractive .
[ترجمه گوگل]با این وجود، فقط موز کدو حلوایی این اثرات را دارد، موز نارس ممکن است خنثی شود
[ترجمه ترگمان]با این وجود، تنها موز نرم فقط این تاثیر را دارد، موز نارس ممکن است counteractive را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

له شونده (صفت)
squashy

کدویی (صفت)
squashy

بسهولت خرد و له شونده (صفت)
squashy

انگلیسی به انگلیسی

• crushable, easily squashed; pulpy, soft and wet
something that is squashy is soft and can be squashed easily.

پیشنهاد کاربران

بپرس