1. lemon squash
اسکواش لیمو
2. to squash a rebellion
شورش را در هم کوبیدن
3. to squash a strike
اعتصاب را شکستن
4. the accident reduced the car to squash
تصادف ماشین را خرد و خمیر کرد.
5. She sprained her ankle playing squash.
6. I enjoy playing tennis and squash.
[ترجمه گوگل]من از بازی تنیس و اسکواش لذت می برم
[ترجمه ترگمان] از بازی تنیس و کدو لذت می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Squash your cans flat before recycling.
[ترجمه گوگل]قوطی های خود را قبل از بازیافت صاف کنید
[ترجمه ترگمان]قوطی های خود را قبل از بازیافت تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He managed to squash into the car.
[ترجمه گوگل]او موفق شد به ماشین کوبیده شود
[ترجمه ترگمان]او توانست وارد اتومبیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He hurt his back playing squash.
[ترجمه گوگل]او در بازی اسکواش کمرش را زخمی کرد
[ترجمه ترگمان]او به پشت سرش ضربه زد و به بازی اسکواش ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Sheila won this cup in the school squash championship.
[ترجمه گوگل]شیلا در مسابقات قهرمانی اسکواش مدارس این جام را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]شیلا این جام را در مسابقات اسکواش مدرسه برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I've just joined the local golf/squash/tennis club.
[ترجمه گوگل]من به تازگی به باشگاه گلف/اسکواش/تنیس محلی ملحق شده ام
[ترجمه ترگمان]من همین الان به باشگاه تنیس \/ اسکواش \/ تنیس محلی پیوستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I pulled my back playing squash.
13. He tried to squash four pieces of luggage into the boot.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد چهار تکه چمدان را داخل چکمه بکوبد
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد چهار تکه چمدان را در چکمه تکه تکه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Your big words can't squash me!
[ترجمه گوگل]کلمات بزرگ شما نمی توانند من را له کنند!
[ترجمه ترگمان]حرف های گنده تو نمی تواند مرا خرد کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I ricked my neck while I was playing squash.
[ترجمه گوگل]وقتی داشتم اسکواش بازی می کردم گردنم را تیک زدم
[ترجمه ترگمان] وقتی داشتم بازی می کردم گردنم رو گاز می گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Activities available include squash, archery and swimming to name but a few.
[ترجمه گوگل]از جمله فعالیت های موجود می توان به اسکواش، تیراندازی با کمان و شنا اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]فعالیت های موجود شامل اسکواش، تیراندازی و شنا به نام اما چند نفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The hotel has several tennis and squash courts.
[ترجمه گوگل]این هتل دارای چندین زمین تنیس و اسکواش است
[ترجمه ترگمان]این هتل چندین زمین تنیس و اسکواش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید